انصراف قضیه شرطیه به مفهوم (ج۱۰۰-۲۶-۱-۱۴۰۳)

گفتیم دومین مرحله‌ای که برای اثبات دلالت قضیه شرطیه بر مفهوم در کلام مرحوم آخوند ذکر شده است ادعای انصراف است. انصراف یکی از پرکاربردترین اصطلاحات و تعبیرات در فقه و اصول است و البته معانی مختلفی از آن اراده می‌شود. در جلسه قبل در مورد انواع انصراف صحبت کردیم و گفتیم انصراف گاهی به معنای تبادر و انسباق به کار می‌رود که این معنا با معنای اصطلاحی انصراف متفاوت است و محل بحث ما در اینجا این معنا نیست همان طور که انصراف محل بحث ما، چیزی است که به لحاظ حاق لفظ باشد و از خود لفظ نشأت گرفته باشد نه به خاطر خصوصیات و ملابسات (مثل تناسب حکم و موضوع).
در هر حال به نظر ما اقسام اصلی انصراف همان سه قسمی است که گفتیم یعنی انصراف بدوی که از لفظ خصوص معنایی به ذهن خطور می‌کند اما استقرار ندارد و با تأمل زایل می‌شود. این انصراف ارزشی ندارد و در موارد متعددی ادعاء شده است و به همین عدم اعتبار ردّ می‌شود. یکی از موارد انصراف بدوی، انصراف الفاظ به مصادیق متعارف است. یکی دیگر از موارد این انصراف، ادعای انصراف اطلاقات به مصادیق موجود در زمان صدور دلیل و عدم شمول آنها نسبت به مصادیق مستحدث است.
قسم دیگر انصراف، وضعی است به این معنا که لفظی که برای معنایی وضع شده است به خاطر وضع جدیدی که برای برخی از حصص پیدا می‌کند به خصوص آن حصه انصراف دارد.
قسم سوم انصراف، انصراف اطلاقی است و گفتیم تمسک به این انصراف شایع است و این انصراف بر یک مقدمه اساسی مبتنی است که ما در جای خودش آن را توضیح داده‌ایم و آن اینکه در موارد دوران امر بین تعین و اجمال، لفظ بر تعین حمل می‌شود نه بر اجمال و اطلاق مصطلح هم بر همین اساس شکل گرفته است چون عدم حمل لفظ بر اطلاق، موجب اجمال خواهد بود و هیچ کدام از تقییدات متصور، تعین ندارند و بر همین اساس مرحوم آخوند وجود قدر متیقن را مخلّ به اطلاق می‌داند.
ادعاء انصراف در اینجا به همین نکته است که علت منحصر متعین است بر خلاف اینکه شرط مذکور در قضیه، علت منحصر نباشد که در این صورت لفظ مجمل خواهد شد و سایر بدیل‌ها تعینی ندارند.
مرحوم آخوند گفتند ما قبول نداریم که اکملیت موجب انصراف است علاوه که علت منحصر اکمل از علت غیر منحصر نیست.
اشکالات مرحوم آخوند به تقریری که ما از انصراف ارائه کردیم وارد نیست با این حال به نظر ما استدلال به انصراف هم ناتمام است چون اگر چه در دوران بین تعین و اجمال، لفظ بر تعین حمل می‌شود هر تعینی موجب انصراف نیست بلکه تعینی موجب حمل لفظ است که عدم حمل لفظ بر آن موجب اجمال بشود. پس آنچه موضوعیت دارد دفع اجمال است نه تعین!
اکملیت در جایی موجب انصراف است که موجب تعین باشد به نحوی که اگر لفظ بر آن حمل نشود لفظ مجمل بشود اما در جایی که عدم حمل لفظ بر متعین، موجب اجمال نباشد حمل لفظ بر آن تعین وجهی ندارد.
در محل بحث ما هم عدم حمل شرط بر علت منحصره موجب اجمال دلیل نیست. حمل قضیه شرطیه بر اینکه این شرط علت حدوث جزاء است و با وجود آن جزاء محقق است هیچ اجمالی ندارد حتی اگر دلالت نکند که در صورتی که این شرط نباشد جزاء هم نخواهد بود.
بنابراین عدم حمل لفظ بر مفهوم و عدم انحصار علت، موجب اجمال نیست تا برای دفع آن لفظ را بر تعین (علت منحصره) حمل کرد.

برچسب ها: مفهوم شرط, انصراف

چاپ

 نقل مطالب فقط با ذکر منبع مجاز است