جلسه صد و بیست و هفتم ۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۶


این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

استصحاب/ تنبیهات: استصحاب تعلیقی

بحث در استصحاب تعلیقی بود. اشکال دومی که در کلام مرحوم آخوند مطرح شده است این است که استصحاب تعلیقی همیشه با استصحاب عدم ثبوت آن حکم، معارض است.

این اشکال مانند همان اشکالی است که در کلام مرحوم آقای خویی در بحث جریان استصحاب در شبهات حکمیه آمده است که استصحاب بقای مجعول همیشه با استصحاب عدم جعل معارض است.

در همان مثال عصیر زبیبی، استصحاب حرمت بعد از غلیان، با استصحاب حلیت قبل از غلیان معارض است. نمی‌دانیم آیا عصیر زبیبی بعد از غلیان حرام است (مانند عصیر عنبی که بعد از غلیان حرام می‌شود) یا اینکه بر همان حلیت باقی است؟ استصحاب بقای حلیت جاری است.

در همان مثال وصیت هم که جایی بود که فرد اگر بعد از وصیت و قبل از مرگ، وصیت را بهم زد، استصحاب تعلیقی مقتضی انتقال مال بعد از مرگ به موصی له است و از طرف دیگر استصحاب عدم ملکیت موصی له جاری است.

مرحوم آخوند در جواب این اشکال فرموده‌اند اینجا استصحاب معارضی وجود ندارد. در مثال عصیر زبیبی، استصحاب حلیت منجز وجود ندارد بلکه نهایتا استصحاب حلیت تعلیقی هم وجود دارد، چون اگر حرمت عصیر انگور معلق بر غلیان است لامحالة حلیت هم معلق بر عدم غلیان خواهد بود. همان طور که حرمت عصیر انگور در جایی است که غلیان اتفاق بیافتد، حلیت آن هم متوقف بر عدم غلیان است.

حال وقتی تبدیل به کشمش شد، همان حلیت معلق قابل استصحاب است. حلیت معلق هیچ تنافی با حرمت معلق ندارد حتی اگر هر دو به علم وجدانی ثابت باشند. بین حرمت معلق بر غلیان و حلیت معلق بر عدم غلیان، تنافی و تعارضی نیست.

اشکال: استصحاب حلیت معلق بر عدم غلیان نکردیم تا با استصحاب حرمت معلق بر غلیان معارض نباشد، اگر قرار بود حلیت در حال انگور بودن را استصحاب کنیم، این حرف درست بود چون حلیت آب انگور بر عدم غلیان معلق است. اما در فرض کشمش شدن، حلیت خود کشمش و عصیر کشمش قبل از غلیان را استصحاب می‌کنیم و ما علم نداریم این حلیت، معلق بر عدم غلیان باشد.

بنابراین ما نمی‌خواهیم حلیت آب انگور قبل از غلیان را استصحاب کنیم تا استصحاب معلق باشد و با استصحاب حرمت بعد از غلیان منافات نداشته باشد، بلکه می‌خواهیم حلیت خود عصیر کشمش قبل از غلیان را استصحاب کنیم.

جواب: اگر عصیر کشمش در هر دو حالت (قبل از غلیان و بعد از غلیان) باشد لازمه‌اش این است که جعل حلیت مطلق است و حلیت معلق نیست. اما استصحاب حرمت معلق در حال انگور بودن، جایی برای استصحاب حلیت عصیر کشمش باقی نمی‌گذارد. اگر حلیت کشمش معلق بر عدم غلیان باشد یعنی حلیت عصیر کشمش مطلق نیست و اگر معلق نباشد معنایش این است که حلیت عصیر کشمش مطلق است و استصحاب حرمت معلق و حلیت معلق، وضعیت حکم حلیت و حرمت عصیر کشمش را روشن می‌کند و وقتی حلیت عصیر کشمش معلق شد، جایی برای استصحاب حلیت قبل از غلیان باقی نیست.

اشکال: استصحاب حلیت معلق بر عدم غلیان و استصحاب حرمت معلق بر غلیان، اصل مثبت است چون لازمه اینکه در مورد عصیر کشمش حرمت معلق هست این است که بعد از غلیان، حرمت فعلی است. حرمت معلق یعنی حرمت مشروط، و حرمت معلق تا وقتی به فعلیت نرسد اثری ندارد، حرمت معلق در حال کشمش بودن، تا وقتی غلیان اتفاق نیافتاده باشد اثری ندارد و اثبات تنجز بعد از غلیان، با استصحاب حکم مشروط، اصل مثبت است چون لازمه اینکه حلیت تعلیقی است این است که بعد از غلیان حلیت وجود ندارد و حرمت فعلی شده است.

بنابراین با استصحاب حلیت تعلیقی و حرمت تعلیقی نمی‌توان نتیجه گرفت عصیر کشمش بعد از غلیان حرام است.

جواب: حلیت تعلیقی لازمه حرمت تعلیقی نیست بلکه عین حرمت تعلیقی است. معنای حرمت تعلیقی این است که حلیت هم تعلیقی است. اگر حرمت چیزی معلق بود، معنایش این است که حلیت آن هم معلق است و مطلق نیست.

اگر حلیت و حرمت تعلیقی اثبات کردیم، حرمت بعد از غلیان، لازمه دلیل استصحاب است نه لازمه مستصحب تا اصل مثبت باشد.

معنای حجیت استصحاب این است که وقتی شارع می‌گوید به بقای حلیت تعلیقی حکم کنید این است که اگر معلق علیه محقق شد، حلیت وجود ندارد.

تطبیق استصحاب در مورد ما این است که به حلیت تعلیقی حکم کن و مقتضای حکم به حلیت تعلیقی این است که اگر معلق علیه (که عدم غلیان است) مرتفع شد حلیت هم از بین می‌رود و گرنه معنا ندارد شارع بگوید به حلیت معلق حکم کن اما بعد از تحقق شرط ارتفاع آن، هنوز هم شاید حلیت باقی باشد.

خلاصه اینکه این حکم از لوازم دلیل استصحاب است نه از لوازم مستصحب.

در حقیقت دلیل استصحاب متمم حکم است و در حقیقت موارد اهمال دلیل حکم را برطرف می‌کند و لذا این موارد اصل مثبت نیست.



 نقل مطالب فقط با ذکر منبع مجاز است