جلسه صد و نوزدهم ۲۵ فروردین ۱۳۹۹


این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

صحیح و اعم

بحث در کلام مرحوم محقق رشتی بود. ایشان دو ثمره بین جزء مستحب و مستحب نفسی در ضمن عمل ذکر کرده بودند که یکی بحث اجرای قاعده فراغ بود و دیگری لزوم رعایت شرایط عمل در ضمن جزء مستحب است. البته مرحوم محقق رشتی گفتند رعایت شروط افعال نماز در اجزاء مستحب معتبر است اما شروط اکوان به اجزاء اختصاصی ندارد بلکه رعایت آنها در ضمن مستحبات نفسی در ضمن نماز هم معتبر است. منظور از شروط اکوان یعنی آنچه در اکوان متخلل بین افعال نماز هم شرط است مثل طهارت از حدث که حتی در ضمن اکوان متخلل بین افعال نماز هم باید باشد به خلاف طهارت خبثی که رعایت آن فقط در ضمن افعال نماز لازم است و رعایت آن در اکوان معتبر نیست. البته لزوم رعایت شروط اکوان به این معنا نیست که مستحب نفسی به آن شروط مشروط است بلکه چون آن شرط در اکوان متخلل شرط است و با زوال آن شرط، نماز باطل می‌شود و فرض این است که نماز ظرف و شرط آن مستحب نفسی است پس با فساد نماز آن مستحب نفسی نیز فاسد می‌شود.

گفتیم تا اینجای عبارت محقق رشتی، با آنچه مرحوم اصفهانی از ایشان تلقی کرده‌اند ارتباطی ندارد. اما بعد از این محقق رشتی عبارتی دارند که شاید از آن آنچه مرحوم اصفهانی فرموده‌اند استفاده شود. ایشان بر لزوم رعایت شروط افعال نماز در ضمن اجزاء مستحب مطلبی را متفرع کرده‌اند و فرموده‌اند اگر کسی جزء مستحب را از روی ریا انجام دهد نمازش باطل می‌شود.

به نظر می‌رسد در این قسمت از محقق رشتی خطایی رخ داده است. اینکه ایشان فرموده‌ است ریای در جزء مستحب نماز موجب بطلان نماز است کلام درستی نیست و از لوازم اعتبار شروط افعال نماز در اجزای مستحب این نیست که اگر آن جزء فاقد شرط بود، همه عمل باطل شود. ما گفتیم اگر قنوت فاقد شرط بود، فساد قنوت موجب فساد نماز نیست بلکه ما حتی در مورد اجزای واجب نماز هم همین مطلب را گفتیم (در مواردی که محذور دیگری مثل تکرر رکن رخ ندهد). فساد جزء واجب ملازم با فساد عمل نیست و لذا اگر فرد در هنگام قرائت فاقد شرط طهارت خبثی باشد مثلا نجاست لباسش را فراموش کرده باشد و بعد از قرائت یادش بیاید که لباسش نجس بوده است، فساد قرائتش مستلزم فساد نماز نیست بلکه اگر فرد بعد از تحصیل طهارت از خبث، می‌تواند مجدد قرائت کند و نمازش صحیح است بله اگر به همان جزء فاسد اکتفاء کند و جزء واجب را به صورت صحیح تدارک نکند، عملش فاسد است اما نه چون فساد جزء موجب فساد عمل است بلکه چون به جزء واجب عمل اخلال کرده است و گفتیم در جزء مستحب حتی در صورت عدم تدارک هم عمل فاسد نیست و اکتفای به جزء مستحب فاسد، موجب فساد عمل هم نیست چون اخلال به اجزای واجب نماز نیست و نهایتا این است که عمل فاقد مزیتی است که در صورت وجود آن جزء مستحب واجدش بود.

اما در مورد ریا قبلا هم گفتیم ریای در جزء مستحب موجب بطلان نماز است نه از این باب که مرحوم محقق اصفهانی گفتند و ظاهر کلام محقق رشتی است که فساد جزء مستحب موجب فساد عمل است بلکه چون مرجع ریای در جزء نماز (چه واجب و چه مستحب)، به ریای در نماز مشتمل بر آن جزء است یعنی اگر فرد در قرائت نماز یا قنوت نماز ریا کند، در حقیقت در آن نماز مشتمل بر قرائت یا قنوت ریا کرده است. بطلان نماز در این جا نه به خاطر فساد جزء آن است بلکه چون ریای در جزء مستلزم ریای در کل عمل است و عبادت ریایی باطل است.

به عبارت دیگر ریای در جزء عمل عقلا و تکوینا از ریای در عمل مشتمل بر آن جزء منفک نیست و لذا کسی که خشوع در قرائتش ریا می‌کند، یعنی در نماز مشتمل بر آن قرائت ریا می‌کند و لذا نمازش باطل است اما ریای در مستحب نفسی در ضمن آن عمل این طور نیست. کسی که در نگاه نکردن به نامحرم در هنگام نماز ریا می‌کند به معنای ریای در نماز نیست همان طور که ریای در نگاه نکردن به نامحرم در غیر نماز ارتباطی با ریای در نماز ندارد.

بنابراین اینکه ریای در جزء مستحب موجب بطلان عبادت است حرف درستی است اما ربطی به این ندارد که فساد جزء مستلزم فساد عبادت است.

ما به دو ثمره دیگر غیر از آنچه در کلام محقق رشتی ذکر شده است برای تفاوت بین جزء مستحب و مستحب نفسی در ضمن عمل، اشاره می‌کنیم:

اول: فساد جزء مستحب ممکن است موجب بطلان عمل شود نه به خاطر اینکه فساد جزء مستحب مستلزم فساد عمل است بلکه به این جهت که اگر شروط افعال نماز در اجزای مستحب رعایت نشود (ظاهر ادله شروط این است که رعایت آنها در ضمن افعال و اجزای نماز لازم است چه اجزای واجب و چه مستحب) و مکلف آن جزء مستحب را بدون شرط انجام دهد، جزء مستحب فاسد خواهد بود و در این صورت ممکن است مصداق زیادی عمدی در نماز باشد که این (زیادی عمدی) موجب فساد عمل است. پس اگر فرد قنوت فاقد شرط و فاسد را به عنوان جزء نماز انجام دهد مصداق زیادی در نماز است و موجب فساد عمل است. اما اگر عمل مستحب نفسی در ضمن نماز باشد، فسادش موجب فساد عمل نیست چون زیادی در نماز صدق نمی‌کند چرا که زیادی در جایی صادق است که فرد عمل را به عنوان جزء نماز انجام دهد و مستحب نفسی در ضمن عمل به عنوان جزء آن عمل اتیان نمی‌شود. البته این ثمره در اعمالی است که زیاده عمدی در آنها موجب بطلان عمل باشد مثل نماز واجب اما اگر از اعمالی باشد که زیادی عمدی در آنها موجب بطلان عمل نباشد مثل نماز مستحب، فساد جزء مستحب حتی اگر مصداق زیادی در نماز هم باشد موجب بطلان نماز نیست.

دوم: لزوم رعایت شروط افعال نماز در اجزاء مستحب و عدم لزوم رعایت آنها در مستحبات نفسی در ضمن عمل باعث می‌شود اگر فرد در ضمن جزء مستحب فاقد شرایط باشد جزء فاسد باشد و فساد جزء می‌تواند موجب فساد عمل باشد چرا که ممکن است مصداق تخلل کلامی آدمی باشد (در عباداتی که تخلل کلام آدمی در آنها مبطل است) مثلا سلام اول نماز که همان جمله «السلام علیک ایها النبی و رحمة الله و برکاته» است اگر جزء مستحب نماز باشد رعایت شروط افعال نماز مثل طهارت خبثی در آن لازم است و اگر مکلف بدون طهارت خبثی آن را اتیان کند، جزء فاسد خواهد بود و نماز هم فاسد می‌شود نه چون فساد جزء مستلزم فساد عبادت است بلکه چون فساد این جزء موجب می‌شود مصداق کلام آدمی باشد و تخلل کلام آدمی مبطل نماز است. اما اگر سلام را مستحب نفسی در ضمن نماز بدانیم عدم رعایت طهارت خبثی موجب بطلان آن نیست و چون ظرف این عمل مستحب در نماز است وقوع آن در نماز مصداق تخلل کلام آدمی که مبطل نماز باشد نیست بلکه کلام آدمی است که به انجام آن در نماز اذن داده شده است مثل جواب سلام که در نماز که با اینکه کلام آدمی است اما مبطل نماز نیست.

این دو ثمره هم با آنچه مرحوم محقق اصفهانی گفتند ارتباط ندارد یعنی این طور نیست که فساد جزء مستحب موجب فساد عبادت باشد بلکه گاهی اوقات فساد جزء مستلزم اخلال به برخی شروط معتبر در نماز است. یعنی چه مساله ریای در جزء مستحب و چه مساله زیادی عمدی محسوب شدن جزء فاسد و چه مساله کلام آدمی بودن آن، همه بر اساس اشتراط این امور در نماز است و فساد جزء مستلزم اخلال به این شروط است نه اینکه فساد جزء موجب فساد عمل باشد.

بحث بعدی اشتراک لفظی است که در حقیقت مقدمه بحث از جواز استعمال لفظ در اکثر از معنای واحد و عدم جواز آن است.



 نقل مطالب فقط با ذکر منبع مجاز است