شرایط شاهد: بلوغ (ج۷-۱۰-۷-۱۴۰۲)
گفتیم مناط اعتبار بینه، غیر از مناط اعتبار خبر ثقه است و این صرفا یک بحث علمی نیست بلکه ثمره عملی بر آن مترتب است. اگر ملاک اعتبار بینه، همان ملاک حجیت خبر ثقه باشد نتیجه آن این است که علی القاعده شهادت صبی هم مسموع است چون در بنای عقلاء در اعتبار خبر ثقه بین بالغ و غیر بالغ تفاوتی نیست و حتی شرعا هم در خبر ثقه بین بالغ و غیر بالغ تفاوتی نیست. و البته روشن هم هست که اعتبار امامی بودن و یا مسلمان بودن مستلزم اعتبار بلوغ نیست چون اسلام و ایمان هم متوقف بر بلوغ نیستند و بچه غیر بالغ هم در صورتی که شهادتین یا ایمان را بپذیرد موجب اندراج او در عناوین مسلمان و مومن بالاستقلال خواهد بود.
اما اگر ملاک اعتبار بینه را متفاوت از ملاک اعتبار خبر ثقه دانستیم، ضوابط خاص خود را دارد و بعید نیست که در بنای عقلایی هم بلوغ در اعتبار شهادت شرط باشد.
بله تذکر این نکته لازم است که در نوع کودکان غیر بالغ، ضعف در ضبط وجود دارد و لذا این جهت ممکن است موجب عدم پذیرش خبر بچه نابالغ باشد.
مرحوم آقای منتظری هم بین حجیت خبر ثقه و حجیت بینه از این جهت تفاوت قائل شده است که حجیت خبر ثقه به ملاک وثوق شخصی است اما حجیت بینه تعبدی است.
در مقدمه بحث شهادت و توضیح معنای شهادت همین مقدار کافی است هر چند مباحث دیگری هم در این مجال قابل طرح است که چون در ضمن مسائل دیگر به آنها اشاره خواهد شد ما در همان جا به آن اشاره خواهیم کرد و حاصل آنچه گفتیم این بود که در معنای شهادت از نظر ما حسی بودن معتبر است اما غیر از آن مثل جزم و علم و ... در معنای شهادت معتبر نیست هرچند در اعتبار شهادت معتبر باشد.
لذا اینکه مثل مرحوم شیخ، حقیقت شهادت را متفرع بر علم و جزم دانسته و تعابیر شهادت به غیر علم را بر اخبار به صورت جزم حمل کرده است (القضاء و الشهادات، صفحه ۲۵۹) حرف ناتمامی است و ناشی از همان خلطی است که در جای خود گفتیم که خلط بین شروط اعتبار و مفهوم شهادت است.
اما مساله مفهوم بینه به بحث ما مرتبط نیست و بعید نیست معنای اصطلاحی دو شاهد عدل باشد هر چند مثل مرحوم آقای خویی معتقد است منظور از بینه در لسان شریعت، همان معنای عرفی آن به معنای حجت است و استعمال بینه در لسان شریعت بینه در معنای اصطلاحی معلوم نیست.
فصل اول: شرایط شاهد
شرط اول: بلوغ
الأول البلوغ فلا تقبل شهادة الصبي ما لم يصر مكلفا و قيل تقبل مطلقا إذا بلغ عشرا و هو متروك و اختلفت عبارة الأصحاب في قبول شهادتهم في الجراح و القتل (فروى جميل عن أبي عبد الله ع: تقبل شهادتهم في القتل و يؤخذ بأول كلامهم) و مثله روى محمد بن حمران عن أبي عبد الله ع قال الشيخ في النهاية تقبل شهادتهم في الجراح و القصاص و قال في الخلاف تقبل شهادتهم في الجراح ما لم يتفرقوا إذا اجتمعوا على مباح و التهجم على الدماء بخبر الواحد خطر فالأولى الاقتصار على القبول في الجراح بالشروط الثلاثة بلوغ العشر و بقاء الاجتماع إذا كان على مباح تمسكا بموضع الوفاق.
اعتبار بلوغ در شهادت مسلم بین فقهاء است و شهادت صبی فی الجمله معتبر نیست. در مساله ادعای اجماع شده است و به نظر ما حتی اگر اجماع محصل بر این حکم هم باشد، اجماع اعتباری ندارد چرا که در مساله نصوص معتبر متعدد و ادله دیگری وجود دارد که با وجود آنها اجماع علماء کاشف از قول معصوم علیه السلام نیست و مدرکی بودن این اجماع روشن است و ما جازم هستیم که علت اشتراط بلوغ در شهادت همان نصوص متعدد است همان طور که در کلمات متعدد علماء به آن اشاره شده است و حتی عدم پذیرش شهادت صبی ده ساله را به مخالفت با اجماع ردّ نکردهاند بلکه به مخالفت با سایر نصوص ردّ کردهاند و حتی در طرف مقابل بر پذیرش شهادت صبی در قتل و ... ادعای اجماع شده است و این خود شاهد بر این است که اجماع در اشتراط بلوغ در شاهد از اجماعات علی القاعده است.
مرحوم محقق در ادامه گفتند بعضی گفتهاند شهادت صبی ممیز ده ساله مقبول است و مرحوم صاحب جواهر گفتهاند اصلا معلوم نیست کسی به این نظر معتقد باشد و نسبت آن به مرحوم شیخ در نهایه غلط است.
محقق سپس اشاره کرده است که قول دیگر این است که شهادت صبی در جراح و قتل معتبر است و بعد به شیخ نسبت داده است که شهادت آنها را در جراح پذیرفته است.
در کلمات مرحوم محقق نراقی و صاحب جواهر صبی را به ممیز و غیر ممیز تقسیم کردهاند و گفتهاند در عدم پذیرش شهادت صبی غیر ممیز شکی نیست و اگر هم بحثی هست در اعتبار شهادت ممیز است.
عرض ما این است که منظور از ممیز چیست؟ سه احتمال در آن وجود دارد:
اول: منظور ممیز در امور جنسی و نکاح است یعنی بچهای است که به مسائل جنسی متوجه است در مقابل بچه غیر ممیز که بچهای است که مسائل جنسی را نمیفهمد.
دوم: منظور از غیر ممیز یعنی کسی که حسن و قبح را تشخیص نمیدهد (که حصول این مرتبه قبل از حصول تمییز به معنای آگاهی به مسائل جنسی است)
سوم: منظور از بچه غیر ممیز، بچهای است که قصد از او متمشی نمیشود.
اگر منظور احتمال سوم باشد روشن است که قصد جزو معنای شهادت است و لذا اگر فرد خواب چیزی را بیان کند شهادت نیست. کلام بچهای که قصد از او متمشی نمیشود شهادت نیست نه اینکه شهادت هست و در اعتبار آن تمییز شرط است.
اگر منظور احتمال دوم باشد یعنی ممیز کسی است که حسن و قبح را میفهمد در نتیجه در اعتبار شهادت فهم حسن و قبح شرط باشد هر چند بدون فهم حسن و قبح معنای شهادت صدق میکند (و لذا بر شهادت مجنون شهادت صدق میکند و بر همین اساس هم فقهاء گفتهاند از شروط اعتبار شهادت عقل است) وجه خصوصیت آن برای ما روشن نیست. هم چنین اگر منظور از تمییز فهم مسائل جنسی باشد. لذا وجه تفکیک بین صبی ممیز و غیر ممیز برای ما روشن نشد و همان اختلاف در اعتبار و عدم اعتبار شهادت صبی در هر دو صورت قابل تصور است و این طور نیست که عدم اعتبار شهادت صبی که حسن و قبح را نمیفهمد یا صبی که آگاه به مسائل جنسی نیست روشن باشد به نحوی که خلاف در آن متصور نباشد.
برچسب ها: شهادت, شرایط شاهد, بلوغ شاهد