شهادت کافر بر وصیت (ج۳۸-۲۷-۸-۱۴۰۲)

بحث در اشتراط اسلام در شاهد بود. گفتیم به نظر ما ادله متعددی بر اشتراط اسلام در شاهد دلالت داشتند و هم روایاتی داشتیم که به نحو مطلق بر اشتراط اسلام دلالت داشتند و هم روایاتی داشتیم که بر اشتراط اسلام فی الجملة دلالت داشتند و البته مفهوم نداشتند و لذا بین این دو طایفه تعارض نیست.
محقق در ادامه از عدم حجیت شهادت کافر دو استثناء بیان کرده‌اند و ما دو استثناء دیگر در جلسه قبل ذکر کردیم. یکی موردی بود که مجرای قاعده الزام بود مثل جایی که کافری بر علیه کافر دیگری و به نفع مسلمان شهادت بدهد که البته مبنی بر پذیرش قاعده الزام یا قاعده‌ای شبیه آن است (مثل قاعده مقاصه نوعی در کلمات برخی معاصرین) و و دیگری موردی بود که از اسلام فقط موجب عزت است و موجب محرومیت نیست و بر اساس آن کسی به خاطر اسلام از نظر مادی متضرر نمی‌شود و ما از آن به قاعده عزت تعبیر می‌کنیم و این قاعده هم بر سایر ادله حاکم است لذا در فرضی که شهادت کافر بر کافر و به نفع کافر مقبول باشد، حتما باید شهادت کافر بر علیه کافر و به نفع مسلمان مقبول باشد و گرنه خلاف قاعده عزت است و التزام به عموم قاعده در کلمات برخی علماء معاصر نیز مذکور است. (کتاب نکاح زنجانی، جلد ۱۲، صفحه ۴۳۶۴)
در هر حال محقق از عدم قبول شهادت کافر استثناء کرده‌‌اند: «نعم تقبل شهادة الذمي خاصة في الوصية إذا لم يوجد من عدول المسلمين من يشهد بها و لا يشترط كون الموصي في غربة و باشتراطه رواية مطرحة.»
استثناء این مورد مشهور است بلکه بر آن اجماع هم ادعاء شده است. برای اعتبار شهادت غیر مسلمان بر وصیت ادله‌ای ذکر شده است و آنچه محل بحث است قیودی است که مرحوم محقق ذکر کرده است. اولین قیدی که ایشان ذکر کرده است این است که کافر باید ذمی باشد و معنای آن عدم قبول شهادت کفار غیر اهل ذمه در وصیت است. مرحوم آقای خویی به این قید اشکال کرده‌اند که بر اعتبار ذمه دلیلی وجود ندارد. و البته بسیاری از کسانی که این قید را نپذیرفته‌اند قبول دارند باید از اهل کتاب باشد هر چند ذمی نباشد ولی برخی در همین هم اشکال کرده‌اند و اینکه لازم نیست اهل کتاب هم باشد.
برای تحقیق در این مساله باید مدارک آن را بررسی کنیم. در مورد شهادت کافر بر وصیت سه طایفه روایت وجود دارد:
یک طایفه روایاتی است که مفاد آنها این است که شهادت هر کافری در مساله وصیت مسموع است چه کتابی باشد و چه نباشد و چه اهل ذمه باشد و چه نباشد.
عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَوْ آخَرٰانِ مِنْ غَيْرِكُمْ قَالَ إِذَا كَانَ الرَّجُلُ‌ فِي أَرْضِ غُرْبَةٍ لَا يُوجَدُ فِيهَا مُسْلِمٌ جَازَتْ شَهَادَةُ مَنْ لَيْسَ بِمُسْلِمٍ عَلَى الْوَصِيَّةِ. (الکافی، جلد ۷، صفحه ۳۹۸)
روایت به ذمی اختصاص ندارد و مفاد آن این است که در صورتی که مسلمانی نباشد شهادت هر کسی که مسلمان نباشد جایز است.
عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ يُونُسَ عَنْ زُرْعَةَ عَنْ سَمَاعَةَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ شَهَادَةِ أَهْلِ الْمِلَّةِ قَالَ فَقَالَ لَا تَجُوزُ إِلَّا عَلَى أَهْلِ مِلَّتِهِمْ فَإِنْ لَمْ تَجِدْ غَيْرَهُمْ جَازَتْ شَهَادَتُهُمْ عَلَى الْوَصِيَّةِ لِأَنَّهُ لَا يَصْلُحُ ذَهَابُ حَقِّ أَحَدٍ. (الکافی، جلد ۷، صفحه ۳۹۸)
این روایت هم به اهل ذمه یا کفار کتابی اختصاص ندارد و مفاد آن جواز شهادت هر کافری در وصیت است.

برچسب ها: شرایط شاهد, شهادت مومن, شهادت مخالف, شهادت کافر, شهادت ذمی

چاپ

 نقل مطالب فقط با ذکر منبع مجاز است