اشتراط مروت در شاهد (ج۷۸-۸-۱۱-۱۴۰۲)
ششمین مطلبی که در مساله حقیقت عدالت باید مورد بررسی قرار بگیرد اشتراط آن به اجتناب از امور خلاف مروت است.
و یا ممکن است گفته شود هر چند عدالت یعنی اجتناب معاصی و امور خلاف مروت معصیت نیست و لذا ارتکاب آنها با عدالت منافات ندارد اما آیا شهادت مشروط به اجتناب از امور خلاف مروت است؟
مساله در بین علماء اختلافی است و مشهور فقهاء (قدماء و متأخرین) عدالت را به اجتناب از امور خلاف مروت منوط میدانند و یا حداقل اجتناب از امور خلاف مروت را در حجیت شهادت شرط میدانند اما برخی متأخرین (مثل مرحوم نراقی و مرحوم آقای خویی و ...) اشتراط مروت را انکار کردهاند و بلکه آن را به برخی از قدماء (مثل شیخ مفید و شیخ طوسی و حلبی و محقق و ...) هم نسبت دادهاند.
عرض ما این است که انکار اشتراط مروت توسط برخی از متأخرین قطعی است اما نسبت آن به برخی از قدماء ناتمام است. مثلا به مرحوم شیخ نسبت دادهاند که در نهایه مروت را لازم ندانسته است از این جهت که در کلمات ایشان تعبیر مروت نیامده است و عدالت را به اجتناب از معاصی و قبائح تفسیر کردهاند. اما عرض ما این است که اگر چه در کلام عدهای از علماء تعبیر مروت نیامده است اما اعتبار مروت در نظر آنها بعید نیست یا از این جهت که حقیقت عدالت را متقوم به مروت میدانند و یا از این جهت که چون در متون روایات عنوان مروت به عنوان مقوم عدالت نیامده است و ایشان هم متعبد به بیان نصوص روایات در مقام افتاء بودهاند اما اموری را ذکر کردهاند که از آنها اعتبار مروت فهمیده میشود مثل اینکه مرحوم شیخ به ستر جمیع عیوب اشاره کرده است و این تعبیر شامل امور خلاف مروت هم میشود و حتی در کلمات متعددی به این دلیل برای اعتبار مروت استدلال شده است و شیخ در مبسوط صراحتا به اعتبار مروت اشاره کرده است. و بر همین اساس محقق کنی بر اعتبار مروت در عدالت یا شهادت به اجماع تمسک کرده است و روشن است که مخالفت متاخرین به اجماع قدماء هم خللی ایراد نمیکند.
برای بررسی این شرط ابتداء باید دید مروت به چه معنا ست؟
مرحوم نراقی فرموده است:
ثم المروّة، فقيل: إنّها في اللغة: الإنسانيّة كما في الصحاح، أو الرجوليّة و الكمال فيها كما عن العين و محيط اللغة، و أنّها اصطلاحاً: هيئة نفسانيّة تحمل الإنسان علىٰ الوقوف علىٰ محاسن الأخلاق و جميل العادات.
و أمّا عبارات فقهائنا فقد اختلفت في التعبير عن المراد منها، و عمّا يسقطها بكلمات متقاربة مدلولًا، كالتجنّب عن الأُمور الدَّنيّة، أو عمّا لا يليق بأمثاله من المباحات، أو عمّا يسقط العزّة عن القلوب و يدلّ علىٰ عدم الحياء و عدم المبالاة بالانتقاص، أو عمّا يؤذن بخباثة النفس و دناءة الهمّة من المباحات و الصغائر و المكروهات، أو عمّا يُستسخَر و يُستهزَأ به لأجله، أو هي التخلّق بخلق أمثاله في زمانه و مكانه، و نحو ذلك.
و قد يعدّ من مخالفات المروّة: الأكل و الشرب في السوق لغير سوقي إلّا مع غلبة العطش و في الطرقات، و المشي مكشوف الرأس بين الناس، و مدّ الرجلين في المجالس، و البول في الشوارع عند سلوك الخلائق، و كثرة السخريّة، و الحكايات المضحكة، و لبس الفقيه لباس الجندي، و بالعكس.» (مستند الشیعة، جلد ۱۸، صفحه ۱۱۹)
یعنی مروت در لغت به چند معنا تفسیر شده است مثل اینکه مروت یعنی انسانیت یا مردانگی و اصطلاحا به معنای عدم تخطی از عادات یا عدم مخالفت با اخلاق یا ملکه رعایت اخلاق نیکو و آداب تفسیر شده است که به اموری شناخته میشود مثل تجنب از امور پست یا تجنب از آنچه انجام آنها نسبت به شخص لایق نیست و مناسبت ندارد یا اجتناب از اموری که موجب سقوط از دلها ست یعنی احترام و عزت شخص را در دلها سلب میکند یا اجتناب از اموری که از آن خباثت نفس فهمیده میشود یا دنائت همت یا شخص به خاطر آن مسخره میشود و ...
جامع بین همه این تعابیر اجتناب از اموری است که خلاف زیّ و متعارف است اما به حد گناه نمیرسد و البته روشن است که امری نسبی است و ممکن است کاری در جایی خلاف زیّ و مروت باشد و در جایی نباشد.
برای عدم اعتبار مروت در عدالت یا قبول شهادت به ادلهای استدلال شده است که اطلاق دارند و هیچ کدام به رعایت مروت مقید نشدهاند و اطلاق آنها نافی اشتراط اعتبار مروت است و در مقابل به ادله متعددی برای اعتبار مروت تمسک شده است (مثل اصل عدم حجیت، شهرت، ارتکاب امور خلاف مروت مستلزم قلت مبالات در دین است، عدم وثوق به کسی که مرتکب خلاف مروت میشود، تمسک به برخی روایات) که به آنها اشاره خواهیم کرد هر چند به نظر ما عمده دلیل اعتبار مروت در عدالت یا شهادت یکی تقوم مفهوم عدالت به اجتناب از امور خلاف مروت است و دیگری صحیحه ابن ابی یعفور است که در آن گفته شده است شخص باید ساتر همه عیوبش باشد.
برچسب ها: عدالت, خلاف مروت, حقیقت عدالت, مروت