اشتراط مروت در شاهد (ج۷۹-۹-۱۱-۱۴۰۲)
گفتیم مشهور معتقدند اجتناب از امور خلاف مروت در شاهد شرط است یا از این جهت که عدالت متقوم به آن است و یا از این جهت که خودش شرط مستقلی است اما عدهای از علماء منکر اعتبار اجتناب از منافیات مروت هستند.
در جلسه قبل مروت را معنا کردیم و گفتیم مروت در لغت به انسانیت یا مردانگی تفسیر شده است اما در اصطلاح آن را رعایت محاسن اخلاق و آداب و عادات متعارف و نیکو تعریف کردهاند. گفته شده است مراد فقهاء از مروت چیزی متفاوت با معنای لغوی آن است چون فقهاء برای خلاف مروت به اموری مثال زدهاند که با معنای لغوی آن تناسب ندارد. هم چنین در روایات هم مروت به معنایی استعمال شده است که با آنچه در کتاب شهادت به عنوان شرط ذکر شده است تناسبی ندارد.
اما به نظر ما بعید نیست مروت در کتاب شهادت همان مروت در لغت باشد و تفسیر مروت به انسانیت یا مردانگی به معنای حصر نیست و لذا با این منافات ندارد که رعایت اخلاق حسنه و عادات نیکو هم جزو مروت باشد. به نظر ما بعید نیست جامع در همه آنها، همین رعایت اخلاق حسنه و عادات نیکو باشد. لذا در روایات هم رعایت اخلاق حسنه و عادات نیکو از مروت شمرده شده است مثل اصلاح مال، اتخاذ الاخوان و دوست، حسن خلق، تلاوت قرآن، ملازمت با مساجد، انعام بر خادم و ...
ذکر مستحبات شرعی در روایات به عنوان مروت از این جهت است که آن مستحبات هم جزو آداب نیکو و عادات متعارف است و لذا با معنای لغوی آن منافات ندارد. البته روشن است که مروت مراتب مختلفی دارد مثل ایثار هم جزو مراتب مروت است اما اشتراط مروت در شاهد به این معنا نیست که بالاترین مرتبه آن در شاهد اخذ شده است بلکه پایینترین مرتبه مروت که با آن صدق میکند شخص مروت دارد برای حجیت شهادت کافی است همان طور که خود عدالت مراتب دارد و ادنی مراتب آن در شاهد شرط است.
هم چنین برخی افعال که خلاف مروت هستند ممکن است به برخی مراتب مروت خلل برساند نه به اصل مروت و لذا مخلّ به حجیت شهادت نخواهد بود.
بنابراین کسی که شذوذ و قبائح عرفی را مرتکب میشود یا حداقل اخلاق حسنه و عادات نیکو را ندارد عادل نیست و شهادتش هم حجت نیست.
همان طور که مروت فقط به معنای مردانگی و انسانیت نیست بلکه مردانگی و انسانیت هم جزو مروت هستند.
با آنچه گفتیم اشکال برخی از علماء در تفاوت معنای مروت در روایات و اصطلاح فقهاء و معنای لغوی مندفع است.
به نظر ما حق این است که مروت در پذیرش شهادت معتبر است و ارتکاب امور خلاف مروت موجب عدم حجیت شهادت است. ادله ما از این قرار است:
اول: مروت جزو مفهوم عدالت است چون عدالت یعنی استقامت و عدم انحراف و اعوجاج و البته که از مفاهیم اضافی است که باید آن را با چیزی سنجید اما هیچ دلیلی نداریم که عدالت معتبر یعنی استقامت در جاده شرع تا گفته شود فقط رعایت واجبات و محرمات لازم است. حتی اگر شرع هم وجود نداشته باشد نباشد عدالت مفهوم و معنا دارد و عدالت با همین معنا و مفهوم عرفی موضوع حکم شارع قرار گرفته است و نهایتا این است که ما رعایت واجبات و محرمات را هم در تحقق عدالت دخیل دانستیم اما نه اینکه عدالت محدود به حدود شریعت است و چیزی غیر آن در تحقق عدالت نقش ندارد. کسی که در رفتار و گفتار انحراف دارد و مرتکب امور خلاف مروت میشود از نظر عرفی مستقیم نیست و در رفتارش انحراف دارد و لذا عادل نیست.
اگر شارع گفته بود شهادت عدل در احکام معتبر است گفته میشد عدم انحراف از شریعت موضوع حجیت شهادت است اما وقتی عدل را به طور مطلق موضوع قرار داده است یعنی همان چه در عرف عدالت و عدم انحراف در رفتار محسوب میشود و روشن است که در مفهوم عرفی عدالت ارتکاب امور قبیح و اموری که موجب میشود انسان در زشتی و بدی انگشت نما بشود و ... دخیل است.
پس مروت در مفهوم عرفی و لغوی عدالت دخیل است و کسی که مرتکب امور خلاف مروت میشود عادل نیست و لذا شهادتش معتبر نیست.
این دلیل در کلام محقق کنی هم ذکر شده است.
دوم: اگر مفهوم عدالت هم به لحاظ مروت اجمال داشته باشد چون اعتبار عدالت در شاهد از قبیل قید متصل به کلام است، موجب اجمال مطلقات و عمومات هم خواهد شد و لذا صرف احتمال اعتبار مروت در مفهوم عدالت برای حکم به عدم حجیت شهادت کسی که مرتکب خلاف مروت میشود کافی است. پس میتوان گفت مقتضای اصل اعتبار مروت است به این معنا که با اجمال مفهوم عدالت، عمومات و مطلقات هم مجمل میشوند و نمیتوان به آنها تمسک کرد.
این اصل با آنچه در کلام محقق کنی و محقق نراقی به عنوان اصل آمده است متفاوت است. منظور ایشان از اصل این است که در صورت شک در اعتبار قید زائدی در شهادت، اصل عدم حجیت است و لذا محقق نراقی اصل را به وجود اطلاقات ردّ کرده است در حالی که اطلاقات نمیتواند آنچه ما گفتیم را ردّ کند.
برچسب ها: عدالت, خلاف مروت, حقیقت عدالت, مروت