جلسه سیام ۴ آذر ۱۳۹۴
شروط عوضین: قدرت بر تسلیم
گفتیم قدرت واقعی بر تسلیم در صحت اجاره شرط است. برای این مساله دو صورت تصویر کردیم. یکی اینکه قصد متعاقدین این باشد که استحقاق اجرت باشد چه قدرت بر تسلیم باشد و چه نباشد. جمع بین اینکه قدرت بر تسلیم در اجاره شرط است و بدون آن اجاره معنا ندارد و بین اینکه اجاره مطلق باشد و استحقاق اجرت باشد چه قدرت باشد و چه نباشد، جمع بین نقیضین است و ممکن نیست.
و اگر بگوییم در اجاره مطلق، شارع فقط صورت قدرت بر تسلیم را نافذ میداند توجیه درستی نیست چون متعاقدین این را قصد نکرده بودند.
و ما گفتیم با این بیان اشکالی در مورد معامله با غیر مسلمانان یا حتی مسلمانان مطرح خواهد شد چرا که در خرید و فروش، عوض مطلق ذکر میشود و آنچه در خارج به عنوان عوض پرداخت میشود وفای به آن برای برائت ذمه است.
تعهد خریدار به جامع است یعنی جامع بین افراد حلال و حرام (از نظر متعاقد دیگر) و شارع نمیتواند تبعیض در تنفیذ معامله داشته باشد. فرض هم این است که شارع نمیتواند معامله را مطلقا تنفیذ کند چون معاملهای که عوض آن حرام باشد و ملک مالک نباشد در واقع، قابل تنفیذ نیست بنابراین تنها راه بطلان این معامله است.
به نظر میرسد اگر چه کلیت کلام مرحوم آقای خویی در بحث اجاره صحیح است. (البته بر این مبنا که صحت اجاره در ماهیت یا در نفوذ متقوم بر قدرت واقعی بر تسلیم است) به این معنا که اینجا اگر چه معقول است شارع معامله را مطلقا نافذ بداند اما دلیلی بر این مساله نداریم (نه سیره و نه دلیل خاص) و لذا در اجارهای که مطلق باشد (استحقاق اجرت چه قدرت بر تسلیم باشد یا نباشد) معامله باطل است.
اما در مثل مساله بیع این شبهه قابل دفع است و لذا معاملات ما با کفار صحیح است هر چند کافر به جامع بین مال حلال و حرام ملتزم میشود زیرا:
اول) سیره مستمره مسلمین معامله با کفار بوده است و شارع هم از این معاملات منع نفرموده است. اگر این سیره مورد رضایت شارع نبود حتما شارع از آن ردع میکرد و اعتقاد طرفین به اسباب یکسان ملکیت را از شروط معامله قرار میداد.
و لذا حتی در روایات ما مذکور است که در معاملات با کفار، کافر حتی عین ثمن حرام را به مسلمان میداده است.
دوم) عوضی که خریدار در ذهنش دارد جامع بین حلال و حرام نیست بلکه عوض چیزی است که مالکش است. بله از باب خطای در تطبیق، مال حرام (مثل پول خمر و ...) را هم ملک خودش میداند. بنابراین معامله او صحیح است و مشمول اطلاقات و عمومات نفوذ است و اگر مال حرامی را پرداخت کند وفای او اشکال دارد نه اینکه معاملهاش باطل باشد لذا شارع معامله را تنفیذ کرده است.