جلسه بیست و هشتم ۷ آذر ۱۳۸۹
بحث در نقل کلام مرحوم داماد بود. به نظر ایشان ثبوت مفهوم متوقف بر وضع و اطلاق است تعلیق را از وضع می فهمیم و انحصار شرط را از اطلاق می فهمیم و نتیجه آن دلالت بر مفهوم است.
اگر انحصار شرط از بین رفت قضیه شرطیه ظهور در مفهوم دارد ولی این ظهور حجت نیست و اطلاق آن تقیید شده است. و لذا دلیل مطلق ظهور در اطلاق دارد ولی با تقیید حجیت را از دست می دهد نه اینکه ظهور در اطلاق نداشته باشد.
اما شاهد دوم ایشان که صحت استدراک و تفریع بود منظور ایشان این نیست که هر کجا به مفهوم قضیه شرطیه تصریح شده بود قضیه دال بر مفهوم است. بلکه ایشان می گوید تفریع مساله ای بر مفهوم قضیه شرطیه علامت ظهور قضیه شرطیه مطلقا در مفهوم است.
اما شاهد سوم دلالت « لو» شرطیه بر مفهوم است. ایشان می خواهد بگوید در نزد ادباء دلالت لو بر مفهوم مفروغ عنه است چرا که دلالت بر انتفاء عند الانتفاء می کند. و لو مانند هر ادات شرط دیگری علاوه بر دلالت بر تعلیق دلالت بر امتناع نیز دارد و مفهوم مترتب بر تعلیق است نه بر امتناع که خصوصیت زائد لو می باشد و لذا فرقی بین لو و دیگر ادات شرط نیست و همه دال بر مفهوم هستند.
خلاصه از نظر ایشان قضیه شرطیه دال بر مفهوم است و وجدان به معنای فهم عرفی شاهد بر آن است.
به نظر ما کلام ایشان تمام است و اشکالات به ایشان وارد نیست.
در ادامه مرحوم محقق داماد به برخی روایات استدلال کرده اند که در حقیقت آنها نیز اثبات کننده تبادر هستند و موکد وضع قضیه شرطیه بر مفهوم است. این روایات در جایی است که حکمی مستند به مفهوم قضیه شرطیه شده است ولی در روایت فقط خود قضیه شرطیه ذکر شده باشد.
در برخی روایات برای حکمی استدلال به قضیه شرطیه شده است که مفهوم آن قضیه مستند حکم است ولی امام علیه السلام هیچ اشاره ای به مفهوم قضیه نکرده اند و این نشان می دهد که از نظر عرفی قضیه شرطیه ظاهر در مفهوم است که امام علیه السلام این گونه استدلال کرده اند.
در این موارد نیز احتیاج به صحت سند نداریم چرا که می خواهیم لغت را اثبات کنیم و حتی اگر فرد کذاب نیز باشد الفاظ را در معنای خودشان استعمال می کند و در استعمال الفاظ در معانی خودشان کذب نمی گوید.
یکی از روایاتی که مرحوم داماد به آن اشاره کرده اند روایتی است که در باب روزه مسافر ذکر شده است:
«عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَبْدِ الْعَزِيزِ الْعَبْدِيِّ عَنْ عُبَيْدِ بْنِ زُرَارَةَ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- فَمَنْ شَهِدَ مِنْكُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصُمْهُ قَالَ مَا أَبْيَنَهَا مَنْ شَهِدَ فَلْيَصُمْهُ وَ مَنْ سَافَرَ فَلَا يَصُمْهُ« الکافی 4/126
عدم امر داشتن روزه مسافر از مفهوم قضیه شرطیه فهمیده می شود و امام علیه السلام فقط قضیه شرطیه را به عنوان مدرک آن ذکر کرده اند و این نشان دهنده ظهور قضیه شرطیه در مفهوم است یعنی روزه مسافر امری ندارد پس دلیلی بر مشروعیت صوم در سفر نیست. در حقیقت روایت رد قول اهل سنت است که روزه در سفر را صحیح می دانند و مکلف را مخیر در صوم و افطار می دانند امام علیه السلام می فرمایند آیه شریفه به وضوح دلالت بر بطلان حرف آنها و عدم مشروعیت روزه در سفر می کند.
و السلام علیکم