خطابات شفاهی (ج۱۱۱-۲۵-۱-۱۴۰۴)
مرحوم نایینی در مساله اختصاص خطابات به مشافهین مانند آخوند فرموده است محل بحث، خطابات شفاهی است یعنی آنها که با ادات خطاب یا امثال آن (توجیه کلام به مخاطب) هستند و گرنه قضایای حقیقیهای مثل «و لله علی الناس حج البیت» و امثال آن محل بحث نیستند. بعد هم به ثمره اشاره کردهاند و ثمره دوم مذکور در کلام آخوند را به عنوان ثمره بحث پذیرفته است و اینکه بنابر اختصاص خطابات به مشافهین نمیتوان در قیود ملازم مثل معاصرت با معصوم به خطاب تمسک کرد و حتی قاعده اشتراک هم کارساز نیست.
سپس فرمودهاند در این ثمره بین مبنای میرزا و غیر آن تفاوتی نیست یعنی فرقی ندارد حجیت ظواهر را مختص به مشافهین بدانیم یا ندانیم و اگر ظواهر در حق غیر مشافهین حجت باشند ولی خطابات مختص به مشافهین باشد یعنی ما میفهمیم که آنها چه تکلیفی داشتند. سپس فرمودهاند ثمره اول مذکور در کلام آخوند با ثمره دوم تفاوتی ندارد و مساله بر مبنای میرزای قمی مرتبط نیست.
در ادامه به تحقیق مساله پرداختهاند و گفتهاند باید بین قضایای خارجیه و حقیقیه تفصیل داد و چون همه قضایای شرعی قضایای حقیقیه هستند این مساله در خطابات شرعی اصلا موضوع ندارد.
واضح است که خطابات (به همان معنایی که توضیح دادیم) قضایای خارجیه به مشافهین اختصاص دارد چون قوام آنها به این است که به مخاطب خاصی القاء میشود و مخاطب که موضوع است محقق در نظر گرفته شده است نه مفروض.
اما در قضایای حقیقیه حتی توهم هم نمیشود که خطاب به مشافهین و موجودین اختصاص داشته باشد چون قضایای حقیقیه متقوماند به اینکه موضوع در آنها مفروض است نه محقق حتی اگر به صیغه خطاب باشند. یعنی در آنها فرض شده است که اگر موضوع یا مخاطبی موجود شد.
بله اگر کسی قضایای شرعی را قضایای خارجیه بداند یعنی آنها را اخبار از انشائات قضایای خارجی به لحاظ فرض وجود مکلفین بداند یعنی اخبار باشد از اینکه وقتی مکلف موجود شد حکم برای او انشاء میشود خطابات را باید به مشافهین و حاضران مختص بداند.
تفاوت قضایای حقیقیه و خارجیه این است که در قضایای حقیقیه موضوع مفروض است به معنای تقدیر و فرض و مفاد «لو» یعنی اگر موجود شد چنین حکمی هست و اگر نشد نیست اما در قضایای خارجیه موضوع محقق است یا حتی وجود شخصی و جزئی و حقیقی آن مفروض است یعنی همان شخصی که در آینده موجود میشود چنین تکلیفی دارد. (حقیقت خطاب قانونی همین است).
آنچه باید گفت (همان طور که در کلام مرحوم آقای صدر هم مذکور است) این است که ظاهرا در کلام مرحوم نایینی خلط و اشتباهی رخ داده است و ایشان گفتند موضوع در قضایای حقیقیه مفروض و مقدر است بر خلاف قضایای خارجیه. خلط این است که تقدیر در قضایای حقیقیه تقدیر به عنوان موضوع حکم است در حالی که آنچه در خطابات مطرح است فرض برای مخاطبه است و بین این دو فرض تفاوت است.
تقدیری که مقوم قضایای حقیقیه است تقدیر به عنوان موضوع حکم است اما تقدیری که در خطاب مصحح خطاب است تقدیر وجود مخاطب است یعنی مخاطبی را که نیست موجود فرض کنیم تا بتوان با او مخاطبه کرد. قوام تخاطب و مکالمه و محاوره و مشافهه به این است که مخاطب و مشافه و طرف محاوره باشد و اگر نیست، فرض شود تا تکلم و تخاطب صحیح باشد. پس این فرض برای تصحیح تکلم است اما فرض در قضایای حقیقیه برای تصحیح جعل است چون حکم به موضوع نیازمند است و جعل حکم بدون موضوع محال است.
مرحوم نایینی به حسب آنچه از کلام مقرر ایشان استفاده میشود بین این دو فرض خلط کرده است هر چند چنین خلطی از ایشان بعید به نظر میرسد.
تفاوت بین قضایای حقیقیه و خارجیه صحیح است و در قضایای خارجیه موضوع محقق است (هر چند به عنایت و به فرض و تقدیر معدوم به جای موجود) و در قضایای حقیقیه موضوع مفروض و مقدر است اما سوال این است که در قضایای حقیقیه مشتمل بر خطاب موضوع چیست؟ موضوع همان مخاطب است یا موضوع عنوان کلی است؟
به عبارت دیگر جهت بحث در این مساله با جهت بحث در قضیه حقیقیه و خارجیه متفاوت است. جهت بحث در این مساله این است که آیا خطاب به حسب وضع و لغت شامل غیر حاضران میشود؟ اینکه حجیت ظواهر به مشافهین اختصاص دارد یا نه و حجیت خطابات قرآنی و حقیقیه یا خارجیه بودن خطابات شرعی و ... به جهت این مساله مرتبط نیست.
نکته دیگری که باید مورد توجه قرار گیرد تفصیل مرحوم صاحب فصول است. ایشان میفرماید این مساله در کلمات علمی امامیه و برخی دیگر از فرق متفاوت مطرح شده است و به عقلی و لفظی بودن نزاع پرداختهاند.
نکتهای که در کلام ایشان مذکور است این است که آیا موضوع بحث اختصاص خطاب به حاضران در زمان خطاب است یا اختصاص خطاب به محابط وحی است؟ (البته منظور ایشان از وحی اعم از وحی یا کلام پیامبر یا سخن امام معصوم علیه السلام است) وجه تصور اختصاص خطاب به محل نزول وحی هم این است که آنچه لازم است این است که پیامبر یا امام علیهم السلام به زبان مخاطبش صحبت کند نه به کلام غیر آنها.
البته ایشان فرموده که موضوع بحث این نیست اما فرمودهاند ممکن است بحث را به این صورت هم مطرح کرد.
نکات دیگری در کلام ایشان ذکر شده است که خواهد آمد.