جلسه سی و دوم ۲۶ آذر ۱۳۹۰


این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

مرحوم آخوند وارد بحث از احکام قطع شده اند. جهت اول که در کلام مرحوم آخوند نیامده است ولی برای روشن شدن بحث باید ذکر شود بحث کاشفیت قطع است.

صفت و خصوصیت قطع کاشفیت و مرآتیت است و این غیر از حجیت و وجوب متابعت و استحقاق عقوبت بر مخالفت است. و این خصوصیت برای قطع ذاتی است. کسی قطع را کاشف قرار نداده است تا بتوان کاشفیت را از قطع سلب کرد. به تعبیر مرحوم اصفهانی قطع عین کاشفیت است نه اینکه ذاتی است که کاشف است یعنی کاشفیت صفت برای آن ذات باشد. وصف کاشفیت متحد بر قطع است نه اینکه صفت زائد بر ذات باشد. اگر بخواهیم قطع را تعریف کنیم باید بگوییم همان که تعبیر دیگرش کاشفیت است. اتصاف قطع به کاشفیت از باب اتصاف زید به قیام نیست بلکه از این باب است که هر چیزی خودش هست. کاشفیت قطع نه به جعل تشریعی ممکن است و نه به جعل تکوینی ممکن است.

جعل تکوینی یعنی ایجاد و افاضه وجود و فرض این است که کاشفیت خود قطع است در مقام ماهیت و ذات و ماهیت قبل از وجود که فاقد ماهیت نیست تا در مرحله وجود به آن افاضه شود. انسانیت را برای انسان در مرحله ماهیت ایجاد نمی کنند. بله انسان را خداوند خلق می کند اما انسانیت را در مرحله ماهیت برای انسان خلق نمی کند حتی همان وقتی که انسان وجود ندارد انسان انسان است. و لذا گفته اند  ما جعل اللّه المشمشة مشمشة بل أوجدها.

عرض ما به مرحوم اصفهانی این است که شما گفتید قطع عین کاشفیت است. این حرف در قطع مطابق با واقع صحیح است و قطع مطابق با واقع عین کاشفیت از واقع است اما قطعی که در اینجا محل بحث ما ست اعم از قطع مطابق با واقع و مخالف با واقع است و کاشفیت عین قطع مخالف با واقع نیست بله به زعم قاطع کاشفیت عین قطع مخالف با واقع است اما از نظر واقع این قطع عین کاشفیت نیست بلکه عین عدم کاشفیت است.

و لذا در منطق آمده اند راه های مطابقت قطع با واقع را بیان می کنند که مواد آن قضایا منتهی به امور وجدانی و ضروری است.

حداقل این است که عبارت مرحوم اصفهانی مسامحه واضح دارد و منظور ایشان قطع مطابق با واقع است. و قسمی از قطع که قطع مخالف با واقع است از کلام ایشان مغفول مانده است.

جهت بعدی که در کلام آخوند آمده است بحث منجزیت و معذریت قطع است که به تعابیر مختلف در کلمات قوم ذکر شده است. مرحوم آخوند می فرمایند قطع عقلا وجوب متابعت دارد. و منظور از وجوب متابعت این است که در تکالیف الزامی فرد بر اساس قطع خودش باید عمل کند.

و اگر قطع قصورا مخالف با واقع باشد و مکلف جهل مرکب داشته باشد در این صورت مکلف معذور است.

بعد مرحوم آخوند می فرمایند این وجوب متابعت قطع و استحقاق عقوبت در صورت مخالفت با آن و معذوریت در صورت مخالفت با واقع امر ذاتی قطع است و جعلی نیست. و چون ذاتی قطع است دیگر معنا ندارد بحث کنیم از کجا آمده است. حجیت برای قطع از لوازم ذات است مثل زوجیت برای اربعة. و ایشان می فرمایند وجدان شاهد این امر است و احتیاج به برهان ندارد.

پس منجزیت و معذریت ذاتی قطع است و لذا قابل سلب هم نیست. و شارع نمی تواند منع از حجیت و متابعت قطع کند. توجه کنید که بحث ما در قطع طریقی است. در قطع طریقی شارع نمی تواند از عمل به قطع ردع کند و منع از متابعت کند و از منجزیت و معذریت قطع مانع شود. حجیت از لوازم ذات قطع است. و این که عده ای از اخباریین گفته اند که احکام عقلیه حجت نیست چون شارع منع از عمل به غیر کتاب و سنت کرده است حرف اشتباهی است و اصلا شارع نمی تواند منع از عمل به قطع کند.

جایی که قطع موافق با واقع است اگر شارع منع از عمل به قطع کند لازمه اش اجتماع ضدین یا نقیضین است. و جایی که قطع مطابق با واقع نباشد حکم شارع به عدم حجیت مساوق با این است که در خیال قاطع امر محالی پیدا شود و اعتقاد به اجتماع ضدین یا نقیضین پیدا کند.

و امور محال همان طور که واقعا تحقق پیدا نمی کند اعتقادا هم نمی تواند باشند یعنی کسی نمی تواند معتقد به وقوع و امکان اجتماع نقیضین یا ضدین شود.

یکی از آثار بحث ذاتی بودن حجیت قطع این است که وقتی حکم واقعی فرض شد و حکم واقعی فعلیت داشته باشد چطور می شود که شارع ترخیص در مخالفت بدهد؟

و بعد مرحوم آخوند وارد بحث مراتب حکم شده اند. که بحثی مهم است.

نسبت به حجیت ذاتی قطع بحث زیادی بین علما مطرح شده است. مرحوم بروجردی بعد از نقل کلام آخوند می گویند منجزیت قطع ذاتی است اما معذریت ذاتی قطع نیست. معذوریت مکلف به خاطر قطع نیست بلکه به خاطر جهل به واقع است. اینکه مکلف به خلاف واقع معتقد شده است عذر او نیست بلکه اینکه به واقع جاهل است عذر او است. قطع مخالف با واقع مقارن با عدم وصول واقع است که آن عدم وصول واقع معذر است. معذوریت به خاطر قطع نیست بلکه به خاطر عدم وصول واقع است.

در جواب مرحوم بروجردی باید گفت اینجا از قبیل استناد شی به علت است یعنی عدم وصول واقع به خاطر قطع به خلاف واقع است و لذا می توان معذوریت را به آن نسبت داد.

مرحوم اصفهانی در حجیت ذاتی با مرحوم آخوند مخالفت کرده است. که حرف ایشان بسیار مهم و دقیق است و خواهد آمد ان شاء الله.



 نقل مطالب فقط با ذکر منبع مجاز است