جلسه چهلم ۲۲ آذر ۱۳۹۶


این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

بحث در کلام مرحوم آخوند در بخش اول تنبیه هشتم بود. مرحوم آخوند در این تنبیه سه مطلب و سه مورد را که استصحاب در آنها مثبت نیست بیان کرده‌اند. ایشان فرمودند اگر عنوان و چیزی را استصحاب کنیم که در بقاء با کلی ملازم است، جریان اصل برای ترتیب آثار کلی، مثبت نیست. چرا که وجود کلی، عین وجود فرد در خارج است و مثال آن قبلا هم در کلام مرحوم شیخ ذکر شده بود که وجود کر را استصحاب کنیم تا آثار مترتب بر کلی آب کر را ثابت کنیم. وجود کر با کر بودن آب موجود ملازم است اما مابازاء مستقلی در خارج ندارد و در خارج اتحاد وجودی دارند. نکته مثبت نبودن این اصل هم همین اتحاد و عینیت وجود در خارج است. چون این دو وجود در خارج اتحاد دارند و منطبق بر یکدیگرند و برای کلی وجودی منحاز از وجود فرد متصور نیست، استصحاب آن شیء که در بقاء ملازم با صدق کلی است، برای ترتب آثار مترتب بر آن عنوان کلی، مثبت نیست.

و در این بین هم تفاوتی ندارد متعلق احکام را طبایع یا فرد بدانیم چون بحث انطباق کلی بر افرادش نیست بلکه بحث انطباق کلی بر ملازم است. از آنجا که عنوان مستصحب و عنوان ملازم، در وجود متحدند، اصل مثبت نیست در حالی که اگر در وجود متحد نبودند، حتما اصل مثبت است.

منظور مرحوم آخوند حتما همین است و گرنه در مساله ترتب آثار کلی بر فردش در جایی که خود فرد مستصحب است توهم مثبت بودن اصل هم نیست و لذا مرحوم آخوند هم در حاشیه رسائل گفتند این حرف اصلا قابل ذکر نیست و خلاف روایات دال بر استصحاب است چون مورد این روایات همین طور بود.

خلاصه اینکه حرف مرحوم آخوند همین است که ما عرض کردیم، ایشان در صدد انکار کلام مرحوم شیخ هستند و بحث در جایی است که مستصحب چیزی است که در بقاء با صدق یک عنوان کلی ملازم است. مرحوم شیخ فرمودند ترتیب آثار کلی بر مستصحب مثبت است و مرحوم آخوند می‌فرمایند به خاطر اتحاد وجودی بین آنها، اصل مثبت نیست.

در موارد ذاتی و کلی و فرد این مساله روشن است اما در اعراض تفصیل داده‌اند. مثلا معروض را استصحاب می‌کنیم برای اینکه اثر مترتب بر عرض را ثابت کنیم مثلا حیات زید را استصحاب می‌کنیم برای اینکه اثر مترتب بر زوج را ثابت کنیم یا اثر مترتب بر سفیدی را ثابت کنیم.

دقت کنید بحث در جایی است که مستصحب در بقاء با آن عرض ملازم باشد و گرنه اگر در حدوث ملازم باشد، خود عرض حالت سابقه دارد و قابل استصحاب است.

ایشان گفته‌اند گاهی عرض از قبیل خارج محمول است و منظور ایشان یعنی از قبیل عناوین اعتباری است (نه عناوین انتزاعی که در فلسفه می‌گویند) یعنی ما بازاء حقیقی ندارد. مثل زوجیت، مالکیت، حریت و ...

در این موارد هم استصحاب مثبت نیست به همان بیانی که در کلی و فرد گفته شد. چون این عناوین مابازائی غیر از همین مستصحب ندارد.

لذا در مواردی که بین بقای مستصحب و این اعراض تلازم باشد، می‌توان آثار آن اعراض را مترتب کرد چون اتحاد وجودی دارند. لذا با استصحاب حیات زید، می‌توان آثار زوجیت را مترتب کرد چون زوجیت مابازائی در خارج ندارد بلکه زوج چیزی غیر از همان زید نیست و حقیقت وجودی واحدی دارند. بنابراین جریان اصل در این موارد برای اثبات آثار مترتب بر عرض مثبت نیست.

اما اگر آن عنوان از قبیل محمول بالضمیمه باشد در این صورت اثبات آثار آن عرض، مثبت خواهد بود چون ما بازاء مستقل دارد نه به معنای اینکه وجود منحازی دارد بلکه یعنی یک ماهیت مستقل است و حقیقتا مابازاء مستقل برای آن مفروض است. لذا با استصحاب حیات زید، نمی‌توان آثار مترتب بر سیاه یا سفید را ثابت کرد و این اصل مثبت است.

علت هم همین است که دو حقیقتند و دو وجودند چون محمول بالضمیمه است که به یکدیگر ضمیمه شده‌اند نه اینکه متحد و منطبق باشند.



 نقل مطالب فقط با ذکر منبع مجاز است