جلسه صد و یکم ۲۹ فروردین ۱۳۹۴


این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

احتیاط: اقل و اکثر ارتباطی

مرحوم شیخ از وجوب احتیاط در اقل و اکثر ارتباطی به خاطر تحصیل غرض اشکال کرده بودند. اشکال دوم ایشان این بود که احراز غرض در همه جا ممکن نیست چون احتمال می‌دهد در عبادات قصد وجه معتبر باشد و چون قصد وجه در احتیاط ممکن نیست بنابراین غرض محرز نیست و فقط بحث امتثال مطرح است و در اقل و اکثر ارتباطی چون علم اجمالی منحل است فقط امتثال اقل لازم است.

مرحوم آخوند به این اشکال چند جواب مطرح کرده‌اند. آنچه احتمال اعتبار آن در عبادات وجود دارد قصد وجه در کل واجب است نه اینکه در اجزاء واجب نیز قصد وجه معتبر باشد و گرنه در اقل و اکثر احتیاط ممکن نخواهد بود و بحث در اقل و اکثر ارتباطی بحث بعد از فراغ از امکان احتیاط است بلکه در خیلی موارد دیگر نیز چنین قصدی ممکن نیست لذا کسانی که قصد وجه را معتبر می‌دانند در اصل عمل آن را لازم می‌داند اما در اجزای عمل قصد وجه را لازم نمی‌دانند.

جواب دوم اینکه احتمال اعتبار قصد وجه در اجزاء مقطوع البطلان است. بر فرض قصد وجه در اصل عمل معتبر باشد اما قصد وجه در اجزاء یقینا معتبر نیست چون قصد وجه در اجزاء مغفول همه عقلاء است و هیچ کدام از عرف عام ملتفت به آن نیست و اگر چنین چیزی در عبادت لازم بود شارع باید نسبت به آن تذکر می‌داد و از همین عدم بیان شارع و سکوت شارع، دلیل قطعی بر عدم اعتبار قصد وجه است.

و قصد وجه به کل عمل در بحث اقل و اکثر هم از مکلف ممکن است چون این جزء مشکوک یا جزء ماهیت است یا جزء فرد است و یا لغو است. اگر جزء ماهیت باشد آن ماهیت کلی که قصد وجوبش شده است منطبق بر فرد است و اگر جزء فرد باشد باز هم نماز واجب منطبق بر آن هست و اگر امری لغو باشد باز هم واجب منطبق بر عمل مکلف هست و لذا قصد وجه غایتا و وصفا از مکلف متمشی می‌شود و آن عمل به وصف وجوب یا به غایت وجوب منطبق بر این عمل هست.

جواب سوم این است که اعتبار قصد وجه نسبت به کل عبادت نیز محتمل نیست و مکلف متمکن از احراز غرض مولی است و لذا مکلف باید احتیاط کند. اگر از نظر شیخ قصد وجه محتمل است ایشان حکم به برائت می‌کند اما از نظر کسانی که احتمال اعتبار قصد وجه نیست برائت جاری نخواهد بود.

جواب چهارم این است که حتی خود شیخ و باقی علماء هم در برخی از واجبات قصد وجه را لازم نمی‌دانند مثل واجبات ارتباطی توصلی.

اگر کسی قصد وجه را معتبر می‌داند فقط در تعبدیات است و در توصلیات کسی قصد وجه را معتبر نمی‌داند.

مثلا مکلف در اجزای کفن میت شک می‌کند یا در مقدار مشخصی حفر زمین برای قبر شک دارد.

و جواب پنجم اینکه بر فرض که احتمال لزوم قصد وجه در اجزاء به نحو تفصیلی مطرح باشد در این صورت حتی اتیان اقل هم لازم نیست. چون اقل اگر محصل غرض نباشد ارزشی ندارد. وقتی مکلف می‌داند این اقل غرض مولی را تأمین نمی‌کند چرا انجام آن لازم باشد؟

در نتیجه مرحوم آخوند قائل به وجوب احتیاط در اقل و اکثر ارتباطی شده‌اند و آن را از موارد شک در محصل می‌دانند.

ما دلیل اول مرحوم آخوند را نپذیرفتیم و علم اجمالی را منحل دانستیم. اما بحث شک در محصل که دلیل دوم آخوند بود.

آیا در اقل و اکثر ارتباطی بر اساس علم به وجود غرض باید احتیاط کرد؟ جواب مرحوم شیخ تمام نبود و اشکالات آخوند بر ایشان وارد است اما حرف خود مرحوم آخوند نیز ناتمام است.

وجوب تحصیل غرض به این مقدار که مرحوم آخوند فرض گرفته‌اند مشکوک است. ما نمی‌دانیم شارع غرضی به این مقدار دارد یا ندارد؟ به همان بیانی که در ناحیه مأمور به قائل به انحلال علم اجمالی شدیم در ناحیه غرض هم قائل به انحلال می‌شویم.

غرض مولی یا قائم به اقل است و یا قائم به اکثر است و اگر مکلف اقل را ترک کند حتما غرض الزامی مولی را ترک کرده است و لذا اصل مومن در این قسمت جاری نیست اما اگر اکثر را اتیان نکند نمی‌داند غرض مولی را ترک کرده است یا نکرده است و لذا اصل مومن در آن جاری است.

آنچه در کلمات علماء مطرح است که در موارد شک در محصل باید احتیاط کرد در موارد شبهات موضوعیه است یعنی جایی که مفهوم و خواسته مولی روشن است ولی محقق آن را نمی‌دانیم اما در شبهات حکمیه غرض متقوم به اکثر مشکوک است. مکلف فقط همین قدر می‌داند که شارع در اینجا غرضی دارد اما آیا غرض او به اکثر تعلق گرفته است؟ مشکوک است. مثل جایی که مکلف می‌داند مولی از او پختن خواسته است و مفهوم پختن برای او مجهول باشد در اینجا مجرای برائت است.

دلیلی نداریم که اگر جایی علم به غرض اجمالا بود احتیاط هم لازم است. با این بیان تحصیل غرض یک واجب در کنار بقیه واجبات در شریعت است و همان طور که در موارد شک در تکلیف، شک در سقوط تکلیف است ولی مجرای برائت است در غرض نیز همین طور است و تحصیل غرض یکی از واجبات شریعت خواهد بود.

در مواردی که شک در سقوط تکلیف ناشی از شبهه موضوعیه امتثال باشد مجرای قاعده اشتغال است اما در غیر آن دلیلی بر وجوب احتیاط نداریم و در این موارد شک در حد الزام مولی است.

در شبهات موضوعیه مکلف می‌داند که این غذا را باید بپزد و می‌داند پختن چیست اما نمی‌داند آن با چه مقدار از حرارت حاصل می‌شود اینجا باید احتیاط کرد اما در جایی که خود خواسته مولی مردد و مشکوک است دلیلی بر لزوم احتیاط نداریم.

همان طور که نسبت به تکلیف،‌ عدم جریان اصل مومن در اقل برای انحلال کافی بود در اینجا نیز عدم جریان اصل مومن در اقل به لحاظ غرض برای انحلال کافی است.



 نقل مطالب فقط با ذکر منبع مجاز است