تحمل شهادت (ج۷۹-۲۶-۱۰-۱۴۰۳)

بحث در وجوب تحمل شهادت است و گفتیم مشهور تحمل شهادت را واجب می‌دانند و خلاف فقط به ابن ادریس منسوب است. صاحب جواهر بعد از نقل کلام محقق که تمایل به وجوب از آن قابل استفاده است برای اثبات وجوب تحمل شهادت به اموری استدلال کرده است:
اول: شهرت
دوم: مناسبات در باب سیاسات و به تعبیر ایشان «مناسبته لحكم سياسة نظام العالم» به این بیان که نظام زندگی و اجتماعی به قضاء و دادرسی و اثبات حقوق وابستگی دارد و قضاء هم به شهادت وابستگی کامل دارد و گرنه اکثر موارد نزاع قابل اثبات نخواهند نبود. به عبارت دیگر امور متعددی است هستند که اثبات آنها فقط با شهادت ممکن است و اگر تحمل شهادت واجب نباشد اثبات این امور فقط به صورت اتفاقی ممکن است و این به اختلال در نظام اجتماعی منجر می‌شود.
سوم: آیه شریفه مرتبط با کتابت دین. در این آیه شریفه این طور آمده است: «وَ لاَ يَأْبَ الشُّهَدَاءُ إِذَا مَا دُعُوا» (البقرة ۲۸۲).
ابن ادریس گفته است این فقره از آیه در مورد ادای شهادت است چون مفاد آیه این است که شهود اگر دعوت شدند اباء نکنند و روشن است که مشتق ظاهر در متلبس به مبدأ است و کسی را که برای تحمل شهادت دعوت می‌کنند هنوز شاهد نیست پس استعمال کلمه «الشهداء» در مورد چنین افرادی مجاز خواهد بود بر خلاف اینکه منظور دعوت برای ادای شهادت باشد که این تعبیر در مورد آنها حقیقی است.
اما صاحب جواهر معتقد است این فقره از آیه در مورد دعوت به تحمل شهادت است نه ادای آن و در روایات هم روی این تاکید شده است که این آیه ناظر به دعوت برای تحمل است و ظاهر آن روایات هم این نیست که این یک مساله تعبدی است بلکه ظاهر آن این است که ظاهر آیه شریفه همین است و وجه آن هم این است که در آیه قرینه وجود دارد که منظور دعوت برای تحمل است لذا هر چند استعمال مجازی است اما قرینه دارد. آیه ناظر به کتابت دین و ثبت آن است و ذیل آن فرموده است شهود از اجابت دعوت امتناع نکنند. پس مفاد آیه این است که بر دین که کتابت می‌شود شاهد بگیرید و این همان تحمل شهادت است.
در ذیل آیه هم همین مطلب را تاکید کرده است و فرموده مگر اینکه تجارت حاضر و نقدی باشد که در این صورت لازم نیست آن را بنویسید ولی شاهد بگیرید. خیلی روشن است که این امر به اشهاد در اینجا در مورد تحمل شهادت است نه ادای شهادت و همان شهادتی که به ضمیمه کتابت در دین بود، در این جا فقط شهادت بدون کتابت است.
بنابراین آیه با قطع نظر از نصوص و روایات در دعوت برای تحمل شهادت ظاهر است.
علاوه که در روایات متعدد ذکر شده است که این آیه در مورد تحمل شهادت است نه ادای شهادت که در حقیقت دلیل چهارم وجوب تحمل شهادت است:
عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لٰا يَأْبَ الشُّهَدٰاءُ إِذٰا مٰا دُعُوا قَالَ قَبْلَ الشَّهَادَةِ. (الکافی، ج ۷، ص ۳۸۰)
که البته شیخ (تهذیب الاحکام، ج ۶،‌ ص ۲۷۵) و مرحوم صدوق (من لایحضره الفقیه، ج ۳، ص ۵۷) نیز این روایت را با ذیل نقل کرده‌اند:
الْحُسَيْنُ بْنُ سَعِيدٍ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لٰا يَأْبَ الشُّهَدٰاءُ قَالَ قَبْلَ الشَّهَادَةِ وَ قَوْلِهِ وَ مَنْ يَكْتُمْهٰا فَإِنَّهُ آثِمٌ قَلْبُهُ قَالَ بَعْدَ الشَّهَادَةِ.
صاحب وسائل در این باب روایات دیگری را هم ذکر کرده است که به نظر ما دلالت برخی از آنها وجوب تحمل شهادت مشکل است. مثل:
الْحُسَيْنُ بْنُ سَعِيدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْفُضَيْلِ عَنْ أَبِي الصَّبَّاحِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي قَوْلِهِ تَعَالَى- وَ لٰا يَأْبَ الشُّهَدٰاءُ إِذٰا مٰا دُعُوا قَالَ لَا يَنْبَغِي لِأَحَدٍ إِذَا دُعِيَ إِلَى شَهَادَةٍ لِيَشْهَدَ عَلَيْهَا أَنْ يَقُولَ لَا أَشْهَدُ لَكُمْ عَلَيْهَا.
الْحُسَيْنُ بْنُ سَعِيدٍ عَنِ النَّضْرِ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ سُلَيْمَانَ عَنْ جَرَّاحٍ الْمَدَائِنِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِذَا دُعِيتَ إِلَى الشَّهَادَةِ فَأَجِبْ.
أَحْمَدُ بْنُ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِيسَى عَنْ سَمَاعَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- وَ لٰا يَأْبَ الشُّهَدٰاءُ إِذٰا مٰا دُعُوا فَقَالَ لَا يَنْبَغِي لِأَحَدٍ إِذَا دُعِيَ إِلَى شَهَادَةٍ يَشْهَدُ عَلَيْهَا أَنْ يَقُولَ لَا أَشْهَدُ لَكُمْ.
أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْفُضَيْلِ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ ع فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- وَ لٰا يَأْبَ الشُّهَدٰاءُ إِذٰا مٰا دُعُوا فَقَالَ إِذَا دَعَاكَ الرَّجُلُ لِتَشْهَدَ لَهُ عَلَى دَيْنٍ أَوْ حَقٍّ لَمْ يَنْبَغِ لَكَ أَنْ تَقَاعَسَ عَنْهُ.(تهذیب الاحکام، ج ۶،‌ ص ۲۷۵)
در هیچ کدام از این روایات قرینه‌ای وجود ندارد که مفاد آنها تحمل شهادت باشد بلکه کاملا ممکن است منظور از آنها ادای شهادت باشد.
بله روایت داود در مورد تحمل شهادت است:
سَهْلُ بْنُ زِيَادٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ عَنْ دَاوُدَ بْنِ سِرْحَانَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: لَا يَأْبَ الشَّاهِدُ أَنْ يُجِيبَ حِينَ يُدْعَى قَبْلَ الْكِتَابِ.
بنابراین این طور نیست که روایات زیادی در تفسیر این آیه به تحمل شهادت وارد شده باشند و سایر روایات مجملند و با قطع نظر از استدلال به آیه در آنها نه می‌توان آنها را بر تحمل حمل کرد و نه اداء مگر اینکه استعمال لفظ در اکثر از معنای واحد جایز باشد و خلاف ظاهر هم نباشد.
صاحب جواهر بعد از این فرموده‌اند اگر چه آیه ظاهر در دعوت برای تحمل شهادت است و در آن هم نهی ذکر شده است اما سیاق آیه سنن و امور مستحبی است. در همین از اینکه کاتب سرباز زند نهی شده است در حالی که هیچ کس کتابت را در صورت دعوت، واجب نمی‌داند. پس این سیاق اقتضاء می‌کند که نهی از ابای شهود مثل نهی از ابای کاتب است.
در روایات هم معمولا تعبیر «لاینبغی» ذکر شده است که در کراهت ظاهر است.
همچنین در مورد کتمان شهادت وعید شدید آمده است اما در مورد تحمل شهادت که نهی از ابای در صورت دعوت است چنین وعیدی نیامده است و این قرینه است که آنچه در مورد ادای شهادت هست که موجب وعید است در مورد تحمل شهادت نیست.
سپس فرموده‌اند از کلمات برخی بزرگان مثل صدوق استفاده می‌شود که مساله عدم وجوب تحمل مرتکز و مفروغ عنه است. ایشان در جایی فرموده است روایت در مورد نهی از اینکه خودتان را با شهادت برای مخالفین ذلیل نکنید به این معنا نیست که شهادتی را که تحمل کرده‌اید اداء نکنید بلکه این معنا ست که تحمل نکنید که بعدا ادای شهادت بر شما واجب باشد و بعد آنها شهادت شما را رد کنند و موجب ذلت شما شود. پس عدم وجوب تحمل مرتکز بوده است و این برای هر ممارس در فقه روشن است و به برخی کلمات علماء در این مجال اشاره کرده است.
نکته دیگری که در کلام ایشان مذکور است در مورد آیه شریفه است. ایشان فرموده می‌توان آیه را طوری معنا کرد که در مورد وجوب ادای شهادت باشد و مخالف ظاهر آیه هم نباشد و بلکه مطابق با حکم مستفاد از روایات باشد که در وجوب ادای شهادت بین اینکه شخص را شاهد گرفته باشند یا خودش شاهد بوده باشد تفصیل داده‌اند. ایشان فرموده مفاد آیه این است که «شهود از ادای شهادت اباء نکنند اگر به تحمل شهادت دعوت شده بودند» بنابراین متعلق اباء و دعوت متفاوت است. نهی از ابای از ادای شهادت است و متعلق دعوت همان دعوت برای تحمل شهادت است.

چاپ

 نقل مطالب فقط با ذکر منبع مجاز است