وجوب ادای شهادت (ج۸۳-۲-۱۱-۱۴۰۳)
گفتیم بر فرض که تحمل شهادت و اداء آن واجب هم باشد با این حال اخذ اجرت برای آن اشکال ندارد و الزام شاهد به تحمل مجانی حکم ضرری است و از ناحیه اخذ اجرت بر واجبات هم اشکالی وجود ندارد. مرحوم کاشف الغطاء و مرحوم آقای خویی و مرحوم آقای تبریزی و دیگران به این مساله (جواز اخذ اجرت برای شهادت) تصریح کردهاند و اینکه شیخ انصاری ادعاء کرده از ادله برمیآید که این از حقوق اخوان بر یکدیگر است که بذل مجانی آن لازم است نیز صرف ادعاء است و در هیچ کدام از ادله چنین مطلبی ذکر نشده است. بله مشهور اخذ اجرت را جایز نمیدانند اما ظاهر کلمات آنها این است که این حکم به خاطر این است که اخذ اجرت بر واجبات را جایز نمیدانند و ما در جای خودش اثبات کردهایم که این مطلب ناتمام است و اخذ اجرت حتی با عبادت هم منافات ندارد.
عمده دلیل ما بر جواز اخذ اجرت برای تحمل شهادت دلیل لاضرر است. البته گفتیم ممکن است این مطلب از خود آیه شریفه نیز استفاده شود اما مفسرین در مفاد این بخش از آیه اختلاف دارند بر این اساس که «لاَ يُضَارَّ» مبنی بر فاعل است یا مفعول. اگر فعل مجهول باشد یعنی شاهد نباید مورد اضرار قرار بگیرد و به او ضرر زده شود ولی اگر فعل معلوم باشد یعنی شاهد ضرر نزد به اینکه به خلاف حق شهادت بدهد. هر دو احتمال در کلمات مفسرین ذکر شده است.
گفتیم الزام شاهد به بذل مجانی عملی که ارزش و مالیات دارد، اضرار به او است و ادله نفی ضرر وجوب بذل مجانی آن عمل را نفی میکند. همان طور که ادله لاضرر وجوب دفع مال بیش از حد متعارف برای تهیه آب برای وضو را نفی میکند لزوم بذل مجانی منفعت را هم نفی میکند.
نکته دیگری که باید به آن توجه کرد این است که مرحوم آقای خویی در عین اینکه به جواز اخذ اجرت برای تحمل شهادت یا ادای شهادت فتوا دادهاند با این حال فرمودهاند اگر طالب از بذل اجرت امتناع کند، با این حال بر شاهد تحمل یا اداء واجب است. وجه آن هم این است که صرف اینکه اخذ اجرت جایز است به این معنا نیست که اگر اجرت نباشد، عمل از وجوب ساقط شود.
اما به نظر ما این حرف ناتمام است و اگر اخذ اجرت بر تحمل یا ادای شهادت اشکال ندارد، موجبی ندارد اگر شخص بذل اجرت نمیکند شخص تحمل یا اداء کند چون آنچه از ادله مستفاد است این است که شاهد نباید اباء داشته باشد و اباء یعنی ترک به نحو مطلق و ترک مشروط اباء نیست و کسی که میگوید در صورتی که اجرت بدهی من شاهد میشوم اباء و امتناع نیست.
علاوه که حتی اگر بر این کار کتمان شهادت یا ترک تحمل نیز صدق کند با این حال وجوب تحمل یا اداء مطلق نیست بلکه مقید است به اینکه ضرری نباشد. لذا تحمل یا ادای شهادتی که ضرری باشد واجب نیست.
در اینجا بحث از وجوب تحمل شهادت به پایان میرسد. بحث بعد در وجوب ادای شهادت است.
تذکر این نکته نیز لازم است که مرحوم آقای خویی اگر چه فرموده است مشهور وجوب داء را کفایی میدانند اما وجوب اداء عینی است و عرض ما این است که بین عینی بودن وجوب از نظر مرحوم آقای خویی و کفایی بودن وجوب از نظر مشهور تنافی وجود ندارد.
مشهور که معتقدند وجوب ادای شهادت کفایی است به این معنا ست که اگر عدهای شاهد قضیهای بودند و دو نفر از آنها برای اثبات حق شهادت بدهند، بر دیگران لازم نیست شهادت بدهند.
اما مرحوم آقای خویی که فرموده ادای شهادت عینی است به این معنا معتقد است که اگر شخص شاهد قضیه بوده است، حق ندارد از ادای شهادت امتناع کند حتی اگر مدعی میتواند حقش را از راه دیگری (مثل شاهد و یمین) اثبات کند ولی اگر دو نفر برای اثبات حق شهادت دادند بر دیگران لازم نیست شهادت بدهد.
پس وجوب عینی که مرحوم آقای خویی به آن معتقد است دقیقا همان وجوب کفایی است که مشهور به آن معتقدند و صرفا منظور ایشان از عینی بودن وجوب این است که حتی اگر مدعی بتواند حقش را از راه دیگری غیر از شهادت اثبات کند با این حال بر شاهد واجب است در صورت درخواست مدعی، ادای شهادت کند. این وجوب عینی در کلام ایشان در حقیقت وجوب مطلق است نه وجوب عینی.
در هر حال صاحب جواهر برای اثبات وجوب ادای شهادت به برخی از روایات و نصوص اشاره کرده است. البته روشن است که مقصود علماء از وجوب ادای شهادت به معنای اعم از حرمت ترک و کتمان است.
اصل دلالت نصوص (آیات و روایات) بر وجوب محل تردید نیست اما صاحب جواهر (در مقابل صاحب ریاض که فرموده نصوص، در وجوب کفایی ظاهرند) مدعی است که ظاهر این نصوص وجوب عینی ادای شهادت است یعنی حتی اگر دو نفر برای اثبات حق شهادت دادهاند با این حال بر باقی کسانی که شهادت را تحمل کردهاند نیز ادای شهادت واجب است خصوصا در صورتی که مشهود له مطالبه کند.
سپس فرمودهاند اما حکمت وجوب ادای شهادت اثبات حق است نه اینکه یک وجوب تعبدی باشد و لذا اگر حق ثابت شد، وجوب ادای شهادت حکمتی ندارد.
بعد هم فرموده ممکن است گفته شود بر اساس روایات در وجوب ادای شهادت باید تفصیل داد. اگر شخص را برای تحمل شهادت دعوت کرده باشند ادای شهادت بر او واجب است اما اگر برای تحمل شهادت دعوت نشده باشد ادای شهادت بر او واجب نیست مگر اینکه عدم شهادت به ضرر به مومن منتهی شود.
اما صاحب ریاض فرموده است اگر شخص را برای تحمل شهادت دعوت کرده باشند، ادای شهادت عینا واجب است حتی اگر شهود دیگری برای اثبات حق باشند و شهادت هم بدهند با این حال بر همه افرادی که شاهد گرفته شدهاند ادای شهادت واجب است اما اگر او را شاهد نگرفته باشند در این صورت وجوب ادای شهادت کفایی است.
صاحب جواهر به ایشان اشکال کرده است که مقصود علماء از وجوب کفایی چیزی نیست که صاحب ریاض متوجه شده و این طور نیست که وجوب کفایی به فرض عدم دعوت برای تحمل اختصاص داشته باشد و در فرض دعوت به وجوب عینی معتقد باشند! بلکه مشهور در همین فرض دعوت به تحمل به وجوب کفایی ادای شهادت ملتزم شدهاند.
دلیلی که صاحب ریاض برای وجوب عینی در صورت دعوت به تحمل اقامه کرده است این است که اجابت دعوت برای تحمل شهادت، تعهد به ادای شهادت در فرض درخواست مشهود له است چرا که دعوت برای تحمل شهادت به همین غرض است و این تعهد هم مطلق است.