اجتماع امر و نهی (ج۱۰۱-۸-۱۲-۱۴۰۱)

عمده دلیل محقق عراقی و مرحوم نایینی و محقق اصفهانی برای اثبات عدم سقوط نهی بعد از عصیان، غلبه ابتناء نواهی بر مفسده انحلالی بود. اما به نظر ما این بیان ناتمام است و وجه صحیح تمسک به تبادر عرفی است چون در بسیاری از موارد متعدد فهم عدم سقوط نهی و انحلال آن به مناسبات حکم و موضوع است. انحلالی بودن نهی در مثل نهی از سبّ و کذب و بهتان و اکل میته و شرب خمر و ... بر اساس مناسبت حکم و موضوع است. غلبه در جایی ارزش دارد و می‌تواند موجب حمل لفظ بر معنایی و شکل گیری اطلاق (به همان معنا که توضیح دادیم) بشود که استعمال لفظ در آن معنا در اثر قرائن خارجی منفصل فهم شود و گرنه فهم یک معنا بر اساس قرائن متصل چنین ارزشی ندارد. لذا اگر امر بدون قرینه استعمال شود و از جای دیگری فهمیده شود که مراد از آنها وجوب و الزام است می‌توان ادعا کرد بر اساس غلبه اطلاق امر بر وجوب دلالت دارد اما اگر امر به کثرت قرین با وعید استعمال شود که از آن وجوب فهمیده می‌شود این کثرت استعمال و غلبه در شکل گیری چنین ظهور و اطلاقی تاثیر ندارد و روشن است که مناسبات حکم و موضوع از قرائن متصل به کلام محسوب می‌شود. نتیجه اینکه به نظر ما استناد به اطلاق و غلبه برای اثبات چنین ظهوری در نهی ناتمام است و دلیل اصلی به نظر ما همان ظهور وضعی و عرفی است.

در هر حال این بحث به نظر ما ثمرات متعددی دارد و این طور نیست که گفته شود هیچ موردی از نواهی وجود ندارد که انحلالی نباشند. و البته این ثمرات غالبا در نواهی غیری است. مثل نهی از پوشیدن لباسی که از حیوان حرام گوشت باشد در نماز، آیا کسی که بر اساس اضطرار باید یک لباس از حیوان حرام گوشت بپوشد، آیا حق ندارد مثلا یک لباس اضافه بر آن هم از حیوان حرام گوشت بپوشد یا بعد از عصیان و سقوط نهی اجتناب از سایر افراد لازم نیست؟ هم چنین نهی از پوشیدن لباس نجس در نماز، مثلا کسی که مضطر است به اینکه لباس نجس را بپوشد آیا فقط باید به همان یک لباسی که به آن مضطر است اکتفاء کند یا اینکه بعد از اینکه یک فرد را مرتکب شد اشکالی ندارد لباس‌های نجس دیگری را در همان نماز بپوشد؟ همه این موارد بر همین بحث مبتنی است.

بحث بعدی که مرحوم آخوند به آن اشاره کرده است بحث اجتماع امر و نهی است که از مباحث بسیار مهم و دارای ثمره است. مرحوم آخوند فرموده‌اند در این مساله اقوالی وجود دارد که سومین آن قول محکی از محقق اردبیلی است که جواز عقلی و امتناع عرفی است.

قبل از آغاز بحث به برخی ثمرات مساله اشاره می‌کنیم که البته به نظر ما ثمرات این بحث بیش از آن است که به راحتی قابل شمارش باشد.

مثلا دفن میت در زمین غصبی، آیا موجب سقوط امر به دفن است یا چنین کاری اصلا مامور به نیست و لذا ارزشی ندارد و امر به دفن هم ساقط نشده است. ستر در نماز (که وجوب غیری دارد) با لباس غصبی (که نهی نفسی دارد) صحیح است؟ آیا سجده نماز در مکان غصبی صحیح است؟ آیا احرام با لباس غصبی در حج صحیح است؟ اینکه این اباحه در این موارد در کلمات علماء به عنوان شرط ذکر شده است ناشی از وجود دلیل بر تقیید مامور به نیست بلکه ناشی از همین بحث اجتماع است و تفاوت بین آنها روشن است و بعدا هم بیشتر روشن خواهد شد.

اینکه ما به سجده در نماز مثال زدیم چون در سجده وضع پیشانی بر روی زمین شرط است و حقیقت سجده به این بستگی دارد لذا سجده در وجود با غصب متحد است ولی اگر در سجده صرف بودن پیشانی روی زمین کافی بود و اعتماد و فشار لازم نبود سجده هم با غصب اتحاد نداشت (البته به نظر ما همین وضع در سایر اعضای سجده هم لازم است و لذا به پیشانی اختصاص ندارد) اما غیر از سجده با غصب مکان اتحاد ندارد چون مثلا رکوع خود همان هیئت حاصله است و لذا اگر آن هیئت در فضا هم حاصل شود رکوع است به خلاف سجده که اگر آن هیئت در فضا حاصل شود سجده نیست. و اما نسبت به قیام به نظر اگر هر استواء قیام محسوب شود با غصب متحد نیست اما اگر قیام متقوم به استواء با وضع بر زمین باشد قیام هم با غصب اتحاد پیدا می‌کند.

 

برچسب ها: صیغه نهی, ترک بعد از عصیان, عصیان نهی, اجتماع امر و نهی

چاپ

 نقل مطالب فقط با ذکر منبع مجاز است