چهار وجه برای جمع بین احکام واقعی و ظاهری ذکر شد. وجه پنجم کلام شیخ است که به مصلحت سلوکیه معروف است. مرحوم شیخ با این کلام می خواهد از یک جهت شبهه تفویت مصلحت و یا الغای در مفسده به خاطر جعل حکم ظاهری را دفع کند. و از جهت دیگر می خواهد مشکل تصویب را دفع کند. ایشان می فرمایند متعلق اماره مصلحت ندارد تا لازمه آن تصویب باشد و مودای اماره را در عرض واقع قرار بدهد. اما مصلحتی هست که مصلحت واقع را جبران می کند. گاهی ما قائل به تصویب می شویم یعنی اینکه اصلا واقعی در بین نداریم و آنچه هست فقط مودای…
بحث در بیان مصلحت سلوکیه مرحوم شیخ بود. ایشان فرمودند جعل حجیت برای امارات از باب طریقیت صرف و محض فقط در صورتی جایز است که شارع بداند میزان تطابق امارات با واقع از میزان تطابق علوم مکلف با واقع کمتر نیست بلکه یا برابر است یا بیشتر است. اگر غیر از این باشد جعل اماره از باب طریقیت عقلا ممکن نیست. این طریقیت غیر از آن است که به مشهور نسبت می دهند این بیان طریقیت محض است که غیر از جنبه کشف از واقع هیچ مصلحتی در اماره وجود ندارد. سببیت هم که ملزم با تصویب بود بیانش گذشت. اما مصلحت سلوکیه که مختار…
گفتیم بین احکام فی نفسه تضادی نیست بله به لحاظ مبادی و دواعی حکم تضاد وجود دارد. به تعبیر مرحوم خویی بین مبادی و منتهای حکم تضاد است. باید دید در بین احکام ظاهری و واقعی چنین تضادی به لحاظ مبادی و دواعی محقق می شود؟ گفتیم حقیقت حکم گرچه متقوم به انشاء است ولی غرض از حکم و داعی بر انشای حکم عبارت است از موافقت و امتثال در ظرف وصول یا احتمال حکم.حالا باید دید آیا با توجه به اینکه داعی و غرض از حکم موافقت با آن در ظرف وصول است آیا بین حکم ظاهری و حکم واقعی به لحاظ داعی تنافی هست یا نه و اینکه آیا…
بحث در بیان جمع بین حکم واقعی و حکم ظاهری بر اساس اختلاف در مرتبه بود. عرض کردیم گر چه معروف و مشهور این است که احکام متضاد با یکدیگرند به نحو تضاد حقیقی اما حق این است که بین ذوات احکام تضادی نیست چرا که احکام امور اعتباری هستند و حقیقت حکم متقوم به صرف اعتبار است و آنچه خارج از اعتبار است داخل در حقیقت حکم نیست گرچه داعی بر انشای حکم است و نباید بین مقومات حقیقت حکم و بین دواعی انشای حکم خلط کرد. تنها چیزی که مقوم حکم است همان انشاء است و اگر حکمی انشاء شود و اعتبار شود آن حکم در مقام انشاء…