عدم استحقاق ثواب و عقاب در تکالیف غیری (ج۶۷-۱۸-۱۰-۱۴۰۰)

مرحوم آخوند در ضمن بحث وجوب نفسی و غیری به بحثی اشاره کرده‌اند که در حقیقت یک بحث کلامی است اما ثمره مهم اصولی دارد و آن هم تصحیح عبادیت اعمال است.

ایشان فرموده است در استحقاق ثواب و عقاب با اطاعت و مخالفت امر نفسی شکی نیست. و البته روشن است که این مطلب به اوامر اختصاصی ندارد بلکه در محرمات نیز وجود دارد اما چون اینجا مهم تصحیح عبادیت است فقط به امر اشاره شده است.

در جلسه قبل عرض کردیم که نسبت به مولای حقیقی، استحقاق ثواب حتما وجود ندارد هر چند در مورد موالی عرفی وجود دارد. به نظر می‌رسد برای توضیح کلام مرحوم آخوند باید گفت:

در استحقاق عقوبت در فرض مخالفت و عصیان بین مولای حقیقی و عرفی تفاوتی نیست و عقل عاصی را مستحق عقاب می‌داند هر چند در مولای حقیقی آکد است. اما در استحقاق ثواب اگر منظور استحقاق اجر باشد، روشن است که به نسبت به مولای حقیقی معنا ندارد چون مکلف، حقیقتا مملوک مولا ست و در آن هیچ استحقاق اجرتی وجود ندارد اما اگر منظور از استحقاق ثواب،‌ استحقاق مدح باشد به نسبت به مولای حقیقی هم جا دارد چرا که کسی که اطاعت می‌کند عقلا ممدوح است. اینکه مرحوم آخوند فرموده‌اند استحقاق ثواب عقلی است اگر منظور از ثواب اجر و مزد باشد، عقل به استحقاق آن حکم نمی‌کند ولی اگر منظور مدح باشد حرف درستی است.

اما در استحقاق ثواب و عقاب با موافقت و مخالفت اوامر غیری اشکال وجود دارد و بعد هم خودشان می‌فرمایند حق عدم ترتب استحقاق ثواب و عقاب بر اوامر غیری است. البته موافقت و مخالفت امر غیری از این جهت که موافقت و مخالفت با امر غیری است موجب استحقاق ثواب و عقاب نیست هر چند ممکن است از جهات دیگری چنین اقتضایی داشته باشد.

ایشان فرموده‌اند دلیل بر عدم استحقاق عقاب و ثواب با موافقت و مخالفت اوامر غیری حکم عقل است. عقل حاکم به این است که انجام تکلیف نفسی که مقدماتی دارد استحقاق بیش از یک ثواب ندارد همان طور که مخالفت با آن استحقاق بیش از یک عقاب ندارد و لازمه استحقاق عقوبت با مخالفت اوامر غیری و ترک مقدمات تعدد عقاب است (یا به تعدد مقدمات و یا یک عقاب بر همه مقدمات بنابر اینکه مقدمه‌ای واجب باشد که موصل به ذی المقدمه باشد) و تعدد عقاب خلاف حکم عقل است.

ایشان سپس برهانی برای این مطلب هم اقامه کرده‌اند که استحقاق ثواب و عقاب از تبعات قرب و بعد عبد از مولا ست و آنچه موجب قرب و بعد است تکالیف نفسی است اما موافقت تکالیف غیری موجب قرب به مولا نیست همان طور که مخالفت با آنها موجب بعد از مولا نیست. قرب و بعد به خاطر انجام خواسته یا مخالفت با خواسته مولا ست و اوامر غیری، خواسته مولا نیستند بلکه در امتداد تحقق خواسته مولا قرار گرفته‌اند، انجام تکالیف غیری یا مخالفت با آنها، انجام خواسته مولا یا مخالفت با آن نیست بلکه موجب تحقق خواسته مولا یا ترک خواسته مولا می‌شود. بنابراین موافقت و مخالفت با اوامر غیری موجب قرب و بعد به مولا نیست تا موجب استحقاق ثواب و عقاب باشد.

مرحوم آخوند فرموده‌اند موافقت امر غیری و مخالفت با آن از این جهت که موافقت و مخالفت با امر غیری است موجب استحقاق ثواب و عقاب نیست اما ممکن است به ملاک دیگری استحقاق ثواب و عقاب در موافقت و مخالفت با اوامر غیری هم وجود داشته باشد.

مثلا وقتی ترک مقدمه، باعث می‌شود که انجام ذی المقدمه ممکن نباشد و امتثال آن ممکن نباشد، مجرد ترک مقدمه موجب استحقاق عقوبت خواهد بود هر چند هنوز زمان ذی المقدمه تمام نشده باشد اما روشن است که این استحقاق عقوبت بر ترک مقدمه نیست بلکه استحقاق عقوبت بر مخالفت و ترک ذی المقدمه است. این یک مورد از مواردی که مخالفت با امر غیری موجب استحقاق عقوبت است اما این استحقاق عقوبت بر مخالفت با امر غیری نیست بلکه بر مخالفت امر نفسی است.

لذا می‌توان گفت مخالفت امر غیری هیچ جا، موجب استحقاق عقوبت نیست و در این مورد هم استحقاق عقوبت بر امر نفسی است. بله ظرف این استحقاق عقوبت در ظرف مخالفت امر غیری است اما بر مخالفت با امر غیری نیست.

هم چنین ممکن است استحقاق ثواب در موارد انجام مقدمه بر این اساس باشد که مقدمه موجب تحقق عنوانی در ذی المقدمه بشود که موجب استحقاق ثوابی مغایر با ثواب اصل ذی المقدمه است مثل اینکه مقدمه موجب تحقق عنوان «اشق» و «اهمز» در ذی المقدمه می‌شود که این ثوابِ بیشتر، ثوابِ بر مقدمه نیست بلکه بر ذی المقدمه ی معنون و متصف به «اشقیت» یا «اهمزیت» است. در این موارد هم استحقاق ثواب بر موافقت و انجام تکلیف غیری نیست بلکه به خاطر ایجاد عنوانی در ذی المقدمه است که خود آن عنوان موجب استحقاق ثوابی بیشتر از ثواب اصل ذی المقدمه است.

ایشان در ذیل کلامشان تعبیر کرده‌اند «بما هو شروع في إطاعة الأمر النفسي‏» و ظاهرا منظور ایشان از این همان مطلب بالا ست که انجام مقدمه موجب تحقق عنوان اشقیت یا اهمزیت در ذی المقدمه است و از این جهت استحقاق ثواب می‌آورد نه اینکه با این عبارت مطلب جدیدی غیر از آنچه گفته شد بیان کنند.

با بیان این مطلب، سوال پیش می‌آید که اگر تکلیف غیری موجب قرب نیست، چطور معقول است صحت عمل غیری مشروط به قصد قربت باشد؟!

برچسب ها: وجوب نفسی, وجوب غیری, واجب نفسی, واجب غیری

چاپ

 نقل مطالب فقط با ذکر منبع مجاز است