بررسی وضع قضیه شرطیه برای مفهوم (ج۹۸-۱۶-۱۲-۱۴۰۲)
بحث در تقریر کلمات مرحوم محقق داماد برای اثبات دلالت قضیه شرطیه بر مفهوم است. ایشان برای اثبات وضع ادات شرط برای دلالت بر مفهوم به چهار وجه استدلال کرده است که اگر چه برخی از آنها را ابتدا به عنوان مؤید ذکر کرده است اما بعد آن را دلیل شمرده است.
وجه اول استهجان تصریح به عدم مفهوم و عدم دخالت شرط در جزاء بود مگر در مواردی که کلام برای نفی شرطیت و بیان تسویه بین وجود و عدم وجود چیزی در حکم باشد.
وجه دوم صحت استدراک از قضیه شرطیه برای نفی جزاء در فرض انتفای شرط است. منظور ایشان از صحت استدراک این است که به مفهوم قضیه تصریح شود به نحو تفریع و به صیغه استدراک. مثلا اگر گفته شود «إن جاء زید أکرمته و لکن لم یجئ فلا أکرمه» صحت تفریع «لکن لم یجئ فلا أکرمه» بر جمله قبل نشان میدهد که جمله «إن جاء زید أکرمته» مفهوم دارد و گرنه تفریع صحیح نبود. همان طور که صحیح نیست گفته شود «عیسی رسول الله فمسیلمة لیس برسول». مفاد این جمله این است که من زید را اکرام نمیکنم چون قبلا گفتهام فقط اگر بیاید او را اکرام میکنم و او نیامده است. تفریع مفهوم و انتفای جزاء بر فرض انتفای شرط بر منطوق شرطیه منبه وضع قضیه شرطیه برای مفهوم است. این چیزی است که به نظر میرسد مقصود ایشان باشد هر چند عبارت مقرر از افاده این مطلب قاصر است.
ایشان این وجه را ابتداء به عنوان مؤید ذکر کرده است و بعد گفته بلکه این وجه دلیل بر وجود مفهوم برای قضیه شرط است.
ایشان فرموده است این مساله به قدری روشن است که گاهی برای بیان انتفای جزاء به ذکر انتفای شرط اکتفا میشود و گفته میشود «إن جاءنی زید أکرمته لکنه لم یجئ» و همین تعبیر عدم تحقق شرط را برای بیان انتفای جزاء کافی میدانند.
سپس برای اثبات شیوع این نوع استعمالات برخی از اشعار عربی را شاهد آورده است مثل:
و لو دامت الدولات كانوا كغيرهم
رعايا و لكن ما لهن دوام
و دیگری
و لو طار ذو حافر قبلها
لطارت و لكنه لم يطر
این قدر انتفای جزاء در فرض انتفای شرط روشن است که برای بیان عدم تحقق جزاء به عدم تحقق شرط اکتفاء شده است.
در همین جا هم بیان کرده است که قضیه شرطیه بر اساس اطلاق شرط و ظهور عنوان شرط و ظهور عنوان جزاء در خصوصیت بر مفهوم دلالت دارد و صرف تعلیق برای اثبات مفهوم کافی نیست. لذا ظاهر جمله «زید إن جاء أکرمته» این است که واقع اکرام بر آمدن زید معلق است نه اینکه اخبار یا جزم به آن معلق باشد و تعلیق اخبار یا جزم بر شرط نیازمند به قرینه است و خلاف ظاهر جمله در این است که خود اکرام (نه اخبار یا جزم به آن) معلق بر شرط است.
وجه سوم برای اثبات دلالت مفهوم شرط این است که «لو» را حرف امتناع دانستهاند به این معنا که با بیان امتناع یا انتفای شرط بر امتناع جزاء دلالت دارد و روشن است که اگر شرط مفهوم نداشته باشد وجهی ندارد که امتناع یا انتفای شرط بر امتناع جزاء دلالت داشته باشد بلکه ممکن است در عین امتناع یا انتفای شرط، جزاء محقق باشد.
البته ایشان خودشان قبول ندارند که «لو» حرف امتناع باشد و امتناع داخل در مفهومش باشد اما چون معمولا «لو» بر ماضی داخل میشود مورد استعمال آن مورد امتناع است چون ماضی گذشته است و انتفای آن ملازم با امتناع آن است. پس «لو» بر انتفاء دلالت دارد و امتناع مورد غالب موارد استعمال آن است و بعد هم فرموده است «لو» در موارد جزم به انتفاء شرط استعمال میشود و «إن» در موارد شک در تحقق و انتفای شرط است و «إذا» در موارد جزم به تحقق شرط استعمال میشود.
وجه چهارم ایشان استدلال به موارد استعمال قضیه شرط در مفهوم است. البته منظور ایشان مواردی است که ائمه علیهم السلام برای بیان حکم به قضیه شرطیه استدلال و استشهاد کردهاند که ظاهر آنها هیچ کدام این نیست که مخاطب باید آن را تعبدی بپذیرد بلکه در مقام استدلال و تعلیل است و این نشان میدهد که از قضیه شرطیه مفهوم فهیمده میشده است. بیان علت و استدلال برای دفع سختی قبول ادعاء است و اگر خود تعلیل هم تعبدی باشد نه تنها قبول ادعاء را برای مخاطب تسهیل نمیکند بلکه آن را دشوارتر میکند. بر همین اساس ما در جای خودش گفتیم هر جا امام علیه السلام به آیات یا سنت برای حکمی استدلال میکند باید وجه دلالت را فهمید نه اینکه آن را بر تعبد حمل کرد و شاهد آن هم این است که علماء و بزرگان مخالفان که هیچ تعبدی به امام علیه السلام نداشتهاند در مقابل استدلال امام ساکت میشدهاند و آن را میپذیرفتهاند.
ایام ماه مبارک رمضان فرصت مناسبی است برای اینکه بتوانید این موارد استعمال را پیدا کنید و جمع آوری کنید. در ماه مبارک رمضان در کنار همه فعالیتهایی که دارید که بسیاری از آنها لازم است مثل تبلیغ و عبادت و ... فعالیت علمیتان را هم ادامه بدهید نه اینکه فعالیت علمیتان را تعطیل کنید.
برچسب ها: مفهوم, مفهوم شرط, وضع قضیه شرطیه