بررسی دلالت نهی بر تکرار (ج۹۳-۲۴-۱۱-۱۴۰۱)

سومین جهت بحث که مرحوم آخوند در تحقیق مفاد نهی مطرح کرده‌اند بررسی دلالت نهی بر تکرار است. اگر مفاد نهی نیز مانند مفاد امر، طلب است و متعلق آنها نیز طبیعت است پس چرا امر با یک بار امتثال می‌شود اما در نهی دوام ترک و ترک همه افراد برای امتثال نهی لازم است و با یک بار ترک نهی امتثال نمی‌شود؟ اگر متعلق طلب در امر و نهی یک چیز است باید امتثال آن طلب نیز یکسان باشد.

چهارمین جهت بحث نیز در مورد این است که آیا بعد از یک بار عصیان، نهی ساقط می‌شود و ارتکاب متعلق نهی بعد از آن محذوری ندارد یا اینکه بعد از عصیان هم مجددا نهی وجود دارد و ترک متعلق نهی لازم است؟ ممکن است تصور شود با توجه به اینکه در جهت سوم اثبات شده که مفاد نهی ترک همه افراد است و اینکه آن طبیعت در خارج محقق نشود، بعد از اینکه طبیعت در خارج محقق شد نهی ساقط می‌شود و بعد از آن ارتکاب سایر افراد محذوری ندارد مثل نهی از افطار در ماه رمضان که اگر شخص یک بار افطار کرد، بعد از آن انجام مفطرات حرام نیستند.

البته روشن است که بحث در مفاد نهی بدون قرینه است وگرنه در بعضی موارد قرینه و دلیل خاص هست که بعد از یک بار عصیان ترک سایر افراد لازم نیست و در بعضی موارد هم قرینه و دلیل خاص هست که بعد از عصیان ترک سایر افراد لازم است.

در هر حال این دو جهت مختلف از بحث است و نباید با یکدیگر اشتباه شوند. در جهت سوم بحث در این است که منشأ تفاوت بین امر و نهی چیست که در امر با انجام یک بار طبیعت امتثال محقق می‌شود ولی در نهی ترک همه افراد لازم است و در جهت چهارم بحث در این است که اگر مطلوب در نهی ترک صرف الوجود طبیعت است بعد از تحقق صرف الوجود نهی ساقط است به نحوی که ترک سایر افراد طبیعت محذور و مانعی نداشته باشد؟

نسبت به جهت سوم مرحوم آخوند می‌فرمایند تفاوت امر و نهی ناشی از حکم عقل است و به مدلول امر و نهی مرتبط نیست. اطلاق لفظی امر اقتضاء می‌کند که مطلوب به امر صرف الوجود طبیعت است و با تحقق اولین فرد از طبیعت صرف الوجود محقق شده است و تکرار و انجام مجدد عمل، مقتضی ندارد. در جای خودش توضیح داده شد که مفاد امر مرة نیست بلکه مفاد امر تعلق طلب به طبیعت است و اطلاق آن اقتضاء می‌کند که طبیعت مطلوب است نه چیزی بیش از آن و طبیعت با اولین وجود محقق می‌شود و عقل مستقلا درک می‌کند که بعد از تحقق مطلوب به امر، امر ساقط می‌شود.

اما در نهی مطلوب به نهی ترک طبیعت است (یا به نظر دیگران زجر از طبیعت است یا طبق نظر آقای خویی جعل حرمان از طبیعت بر عهده مکلف است) و ترک طبیعت عقلا به ترک همه افراد طبیعت است. مجرد ترک یک فرد از افراد طبیعت، ترک طبیعت نیست پس با ترک یک فرد از افراد طبیعت، ترک طبیعت که مطلوب به نهی است محقق نشده است تا نهی امتثال شود. پس متعلق نهی طبیعت است اما آنچه در نهی مطلوب است ترک طبیعت است و ترک طبیعت فقط با ترک همه افراد محقق می‌شود پس نهی بر تکرار دلالت ندارد و این طور هم نیست که متعلق نهی عام مجموعی باشد بلکه متعلق نهی همان طبیعت است که متعلق امر است اما چون مطلوب عدم طبیعت است، عدم طبیعت با ترک همه افراد آن رخ می‌دهد پس قبل از اینکه مکلف نهی را عصیان کند همه افراد عرضی و طولی طبیعت مشمول نهی هستند از این جهت که عدم طبیعت متوقف بر عدم همه افراد طولی و عرضی است و این حکم عقل است نه اینکه نهی به دلالت لفظی بر آن دلالت کند.

نتیجه اینکه تفاوت بین امتثال امر و نهی به جهت حکم عقل است که مترتب بر اطلاق طبیعت متعلق امر و نهی است.

محقق اصفهانی و به تبع ایشان مرحوم آقای خویی در این بحث معتقدند این تفاوت بین امر و نهی بر اساس حکم عقل نیست چون تقابل بین وجود و عدم اقتضاء می‌کند که اگر وجود به نسبت به حصه لحاظ شده است عدم هم به همان لحاظ در نظر گرفته می‌شود و اگر وجود به نسبت به طبیعت لحاظ شده عدم هم به همان لحاظ است. اگر مطلوب به امر وجود حصه است، عدم هم به عدم حصه است و همان طور که طبیعت با وجود یک حصه محقق می‌شود عدم طبیعت هم با عدم یک حصه محقق می‌شود. تقابل بین وجود و عدم باید یکسان سنجیده شود. پس اگر مطلوب در امر «وجودٌ ما» ست در نهی هم مطلوب «عدمٌ ما» ست. همان طور که وجود طبیعت با یک وجود از افراد آن محقق است عدم همان طبیعت هم با عدم یک فرد از افراد آن محقق است. نسبت بین کلی و افراد نسبت بین آباء و ابناء است پس با انتفای هر فرد، یک طبیعت منتفی است و اگر با یک وجود، وجود طبیعت صادق است با عدم یک فرد هم عدم طبیعت صادق است. لذا نمی‌توان از جهت تعلق امر و نهی به طبیعت و حکم عقل در وجود و عدم طبیعت، بین امر و نهی تفاوت ایجاد کرد و این تفاوت باید منشأ دیگری داشته باشد.

عدم کلی طبیعت که به عدم همه افراد باشد در خارج قابل تطبیق نیست و طبیعت در ضمن هر فرد با طبیعت در ضمن سایر افراد متفاوت است و وجود و عدم آنها هم با یکدیگر متفاوت است. لذا نسبت به هر طبیعت، بی‌نهایت عدم وجود دارد.

برچسب ها: مره, تکرار, صیغه نهی, صرف الوجود, اطلاق امر, اطلاق نهی, طبیعت, وجود طبیعی, عدم طبیعی, کلی و فرد, آباء و ابناء, اب و ابناء

چاپ

 نقل مطالب فقط با ذکر منبع مجاز است