ثمره نهی از ضد خاص (ج۱۱۴-۲۷-۲-۱۴۰۱)

مرحوم نایینی بیان مرحوم کرکی را نپذیرفت و گفت این بیان فقط در صورتی تمام است که اشتراط قدرت در تکالیف بر اساس حکم عقل باشد اما بنابر اینکه اشتراط قدرت در تکالیف بر اساس خطاب باشد بیان محقق کرکی ناتمام است چون حصه‌ای که با اهم مزاحم است داخل در خطاب نیست.

ما اشکال کردیم این کلام ناتمام است و حتی اگر اشتراط قدرت هم بر اساس خطا باشد، اما نهایتا قدرت بر متعلق امر شرط است و حصص و خصوصیات اصلا متعلق امر نیستند تا قدرت بر آنها در تعلق خطاب دخیل باشد.

مرحوم آقای خویی به مرحوم نایینی سه اشکال کرده است.

اول: مرحوم نایینی کلام محقق کرکی را بر اساس اشتراط عقلی قدرت در تکالیف پذیرفت در حالی که این با مبنای ایشان در واجب معلق ناسازگار است. این اشکال آقای خویی صحیح است اگر چه آقای صدر آن را نپذیرفته است.

واجب معلق یعنی تکلیف در زمانی فعلی باشد که انبعاث به واجب ممکن نباشد. مرحوم نایینی واجب معلق را محال می‌داند چون عدم لغویت و معقولیت تکلیف متوقف  بر امکان انبعاث است و در زمانی که انبعاث محال است (چون مأموربه بر شرطی متوقف است که در اختیار مکلف نیست) فعلیت تکلیف هم محال است. مرحوم آقای خویی می‌فرمایند این اشکال در واجب معلق در محل بحث ما هم وجود دارد چون در فرض تزاحم، مکلف متمکن از انجام مهم نیست پس انبعاث ممکن نیست. در فرض تزاحم ازاله نجاست از مسجد و نماز در اول وقت، انبعاث مکلف در اول وقت که موظف به تطهیر مسجد است ممکن نیست و بر حسب جعل شارع باید ازاله نجاست کند، مصحح تکلیف به نماز، تمکن از حصص بعد از اول وقت است. آنچه باعث شد ایشان واجب معلق را محال بداند این بود که صحت تکلیف متوقف بر امکان انبعاث در زمان فعلیت تکلیف است و در واجب معلق این طور نیست، این اشکال در همین جا هم وجود دارد چون فرد غیر مقدور که مصحح تکلیف نیست چون انبعاث نسبت به آن ممکن نیست و مصحح تکلیف حصه آخر وقت است و تکلیف در این صورت تنها با پذیرش نکته واجب معلق ممکن است که مرحوم نایینی آن را محال می‌داند.

به عبارت دیگر ایشان علاوه بر مقدور بودن جامع، امکان انبعاث متصل به زمان تکلیف را هم لازم می‌داند و در این فرض اگر چه جامع مقدور است اما امکان انبعاث متصل به زمان تکلیف وجود ندارد.

بله اگر تزاحم بین واجب مضیق و برخی از افراد هم عرض واجب موسع باشد بیان مرحوم نایینی تمام است. مثلا مکلف در یکی از اماکن اربعه باشد که مخیر در قصر و اتمام است و آنچه با ازاله نجاست مزاحم است نماز تمام باشد و نماز شکسته مزاحم نباشد، در این صورت اگر اشتراط قدرت در تکلیف عقلی باشد، قدرت بر حصه برای قدرت بر جامع کافی است و چون نماز شکسته در عرض نماز تمام است پس امکان انبعاث از همان زمان فعلیت تکلیف وجود دارد پس تکلیف وجود دارد و اگر مکلف نماز تمام بخواند،‌ انطباق جمع بر آن قهری است. ولی فرض کلام محقق کرکی این نیست و فرض ایشان جایی است که مکلف در اول وقت موظف به ادای دین است و تمام افراد هم عرض نماز در اول وقت با آن مزاحم است.

اشکال ایشان به مرحوم نایینی صحیح است و این همان اشکالی است که ما در بحث واجب معلق به مرحوم نایینی مطرح کردیم.

دوم: تصحیح ضد عبادی با امر در این فرض با مبنای دیگری از مرحوم نایینی ناسازگار است. مرحوم نایینی نسبت بین اطلاق و تقیید را ملکه و عدم می‌داند و بنابر این مبنا تصحیح ضد عبادی با امر حتی بنابر اینکه اشتراط قدرت بر اساس حکم عقل هم باشد و واجب معلق هم ممکن باشد ممکن نیست چون تقیید امر به حصه مزاحم با واجب اهم ممکن نیست چون امر به آن مستلزم اجتماع ضدین است پس اطلاق هم نسبت به آن ممکن نیست.

اما این اشکال از مرحوم آقای خویی عجیب است چون در ذهن ایشان خلط معکوس شکل گرفته است. تقیید امر به حصه مزاحم (حصه اول وقت) به این نیست که بگوید فقط نماز اول بخوان بلکه به منع از انجام حصص دیگر است و اینکه آنها را انجام نده و منع از سایر حصص اشکالی ندارد به اینکه مکلف اصلا نماز نخواند! بنابراین منع مکلف از سایر حصص که اشکالی ندارد نتیجه اینکه اگر شارع چنین تقییدی را اعمال نکند تکلیف اطلاق خواهد داشت یعنی به آخر وقت مقید نیست و این یعنی شامل حصه اول وقت هم هست. مرحوم آقای خویی قاعده مرحوم نایینی را به عکس در اینجا تطبیق کرده است. اگر شارع نتواند نماز را به حصه آخر وقت مقید کند، حرف ایشان درست بود ولی وقتی شارع می‌تواند نماز را به حصه آخر وقت مقید کند، عدم تقیید موجب اطلاق خواهد بود. اینکه تقیید تکلیف به حصه اول وقت ممکن نیست معنایش این است که جعل نماز به قید اول وقت ممکن نیست نه اینکه جعل نماز مقید به قیدی که مانع از وقوع نماز در اول وقت بشد ممکن نیست! اینکه ایشان می‌گوید اگر تقیید محال باشد اطلاق هم محال است یعنی اگر تقییدی که مانع از سرایت حکم است ممکن نباشد سریان حکم هم محال است و اینجا تقییدی که مانع از سریان حکم می‌شود منع مکلف از حصص در آخر وقت است نه ایجاب خصوص حصه اول وقت.

شاید مراد آقای صدر هم از اشکالی که به مرحوم آقای خویی مطرح کرده‌اند همین باشد که ما گفتیم.

 

برچسب ها: نهی از ضد, ضد خاص

چاپ

 نقل مطالب فقط با ذکر منبع مجاز است