وجوب تعلم و تحصیل معرفت (ج۳۲-۱۹-۸-۱۴۰۰)

مرحوم آخوند در ادامه به وجوب تحصیل معرفت و تعلم (نسبت به خود احکام نه نسبت به احراز امتثال) پرداخته‌اند و اینکه آیا برای اثبات وجوب معرفت و تعلم احکام، می‌توان به اطلاقات ادله احکام تمسک کرد؟

هذا في غير المعرفة و التعلم من المقدمات و أما المعرفة فلا يبعد القول بوجوبها حتى في الواجب المشروط بالمعنى المختار قبل حصول شرطه لكنه لا بالملازمة بل من باب استقلال العقل بتنجز الأحكام على الأنام بمجرد قيام‏ احتمالها إلا مع الفحص و اليأس عن الظفر بالدليل على التكليف فيستقل بعده بالبراءة و أن العقوبة على المخالفة بلا حجة و بيان و المؤاخذة عليها بلا برهان فافهم. (کفایة الاصول، صفحه ۹۹)

ایشان فرموده‌اند هر چند تعلم احکام لازم است و بین واجب مطلق و مشروط هم تفاوتی نیست اما نه این لزوم به ملاک مقدمیت نیست بلکه به ملاک لزوم فحص از احکام شارع است چرا که با احتمال وجود تکلیف و بدون فحص، عقل مکلف را در مخالفت با حکم معذور نمی‌داند و در واجبات مطلق و مشروط هم تفاوتی نیست. حتی در واجبات مشروط، همین که تحقق شرط در حق مکلف محتمل باشد تعلم و معرفت لازم است البته اگر تحصیل معرفت بعد از تحقق شرط ممکن نباشد. پس در حقیقت مرحوم آخوند علم و معرفتی که از مقدمات مفوته باشد را هم لازم التحصیل می‌دانند هر چند بر اساس مبنای خودشان در واجبات مشروط، وجوب مقدمات مفوته را خلاف قاعده می‌دانند علت آن هم همان حکم عقل در عدم معذوریت مکلف بدون فحص و بر اساس ترک تعلم است. در حقیقت عقل، عجز و عدم قدرت ناشی از ترک تعلم را عذر نمی‌داند و مکلف را در مخالفت ناشی از ترک تعلم و فحص معذور نمی‌داند.

وجوب تعلم، نفسی است به این معنا که وجوب آن ناشی از وجوب ذی المقدمه و غیری نیست اما عقاب مستقل ندارد چون وجوب آن تهیئی است و چه بسا بتوان از آن به وجوب طریقی هم تعبیر کرد. در هر حال منظور این است که وجوب آن ناشی از وجوب ذی المقدمه نیست و عقاب مستقلی هم ندارد، تعبیر از آن مهم نیست.

مرحوم آقای خویی در ضمن مساله لزوم تعلم چند فرض مختلف را مطرح کرده است و مرحوم آقای صدر هم به تبع ایشان فروض مختلفی را ذکر کرده‌ و در مورد آنها بحث کرده‌ است.

ما هم تقسیمی را ارائه می‌کنیم که همه صور مذکور در کلمات ایشان را دربرمی‌گیرد:

لزوم تعلم

گاهی در فرضی است که وجوب ذی المقدمه فعلی است. چه اینکه واجب مطلق باشد یا واجب مشروطی باشد که شرط وجوبش محقق است.

و گاهی وجوب ذی المقدمه فعلی نیست و مشروط به شرطی است که محقق نیست اما تحقق آن شرط و فعلیت وجوب ذی المقدمه در آینده قطعی و حتمی است.

و گاهی فعلیت وجوب ذی المقدمه مشکوک است یا از این جهت که اصل وجوب مشکوک است هر چند اگر واجب باشد واجب مطلق است و یا اینکه وجوب مشروط به شرطی است که تحقق فعلی آن محتمل است.

و گاهی وجوب ذی المقدمه مشروط است به شرطی که هر چند عدم تحقق آن فعلا معلوم است اما تحقق آن در آینده مشکوک و محتمل است.

مرحوم آقای صدر در فرض اول (فرض فعلیت وجوب ذی المقدمه) سه صورت مطرح کرده است:

اول: گاهی تعلم مقدمه‌ای است که تحقق ذی المقدمه بدون آن ممکن نیست مثل اینکه کسی عجم است باید برای نماز یا حج قرائت به زبان عربی را یاد بگیرد. این مقدمه در حقیقت از مقدمات وجودی واجب فعلی است.

مرحوم آقای صدر فرموده‌اند در این صورت در وجوب تعلم شکی نیست و برای اثبات وجوب آن هم به دلیل خاص یا حکم عقل نیازی نیست بلکه به ملاک وجوب مقدمه واجب، واجب خواهد بود و به عبارت دیگر انجام این مقدمه بر اساس اطلاق دلیل ذی المقدمه لازم است.

دوم: گاهی احراز امتثال بر تعلم متوقف است هر چند انجام ذی المقدمه بدون تعلم هم ممکن باشد. مثل کسی که مخرج یکی از حروف عربی را نمی‌داند و وقت نماز هم تنگ است به قدری که نمی‌تواند بر اساس هر کدام از محتملات در مخرج آن حرف یک نماز بخواند، در این صورت هر چند بر انجام مأمور به قادر است (چون مخرج آن هر حرف هر کدام باشد او بر ادای آن قدرت دارد) اما احراز امتثال و علم به فراغ ذمه بر تعلم متوقف است. در این صورت هم تعلم واجب است و ملاک وجوب آن هم همان قاعده اشتغال است که معیار در وجوب همه مقدمات علمیه است.

برچسب ها: مقدمات مفوته, تعلم

چاپ

 نقل مطالب فقط با ذکر منبع مجاز است