ترتب (ج۱۲۴-۱۱-۳-۱۴۰۱)

گفتیم صحت عبادت متوقف بر امر نیست بلکه وجود مصلحت و ملاک برای صحت آن کافی است هر چند در مقام اثبات غیر از امر کاشفی ندارد. هم چنین گفتیم نهی غیری مستلزم فساد عبادت نیست چون نهی غیری ناشی از مفسده و مبغوضیت نیست و ما گفتیم نهی غیری نه تنها با ملاک منافات ندارد بلکه حتی در عین تعلق نهی غیری، تصویر امر ترتبی هم معقول است چون حقیقت نهی غیری چیزی جز ارشاد به لزوم انجام اهم یا لزوم انجام ذی المقدمه نیست.

نتیجه این شد که ثمره مذکور در کلمات علماء برای مساله ضد ناتمام است چون چه امر به شیء را مقتضی نهی از ضد بدانیم و چه ندانیم، می‌توان بر اساس ترتب یا ملاک ضد عبادی را تصحیح کرد.

اما این به معنای لغویت طرح مساله ضد و بحث در آن نیست چون اولا برای طرح یک بحث لازم نیست آن مساله بر اساس همه مبانی و نظرات دارای ثمره باشد بلکه همین مقدار که بر اساس برخی مبانی ثمره‌ای بر آن مساله مترتب باشد برای طرح مساله و بحث از آن کافی است. ثانیا حتی اگر ثمره پذیرفته نشود باید از مساله بحث شود تا بتوان عدم ترتب ثمره بر آن را اثبات کرد به عبارت دیگر اثبات عدم دخالت این مساله در صحت و فساد ضد نیازمند بحث از مساله است.

در هر حال از آنجا که علماء معتقد بوده‌اند مساله ترتب فقط در صورتی قابل طرح است که امر به شیء مقتضی نهی از ضد نباشد، مساله ترتب را به عنوان مساله مستقل مطرح نکرده‌اند بلکه آن را ذیل مساله ضد بیان کرده‌اند چون یک بحث در صورتی به عنوان بحث مستقل طرح می‌شود که در هر فرضی قابل تصویر باشد. اما با آنچه ما گفتیم که حتی بنابر نهی از ضد، ترتب متصور و معقول است ذیل مساله ضد نخواهد بود بلکه در حقیقت از مباحث ذیل بحث تزاحم است.

بحث ترتب اولین بار در کلمات مرحوم کاشف الغطاء مطرح شده و بعد در کلمات شاگردان ایشان مثل صاحب حاشیه و بعد در کلمات عده‌ای از علماء مثل صاحب فصول و میرزای شیرازی و مرحوم فشارکی و میرزای نایینی و مرحوم حاج شیخ و مرحوم اصفهانی و مرحوم عراقی و در طبقه بعد مثل مرحوم آقای خویی و مرحوم آقای صدر و مرحوم آقای تبریزی و .... مطرح شده و همه این بزرگان به صحت ترتب معتقدند هر چند مرحوم آخوند منکر ترتب است و آن را غیر معقول می‌داند.

البته در کلمات متأخرین مرحوم نایینی به عنوان مشید ارکان ترتب شناخته شده است اما مرحوم حاج شیخ عبارتی دارند که نشان می‌دهد کسی که ارکان ترتب را تشیید کرده است استاد مرحوم نایینی و محقق حائری یعنی مرحوم فشارکی است.

ما افاده سيد مشايخ عصرنا الميرزا الشيرازي «قدّس سرّه» و شيد اركانه و اقام برهانه تلميذه الجليل و التحرير الذي ليس له بديل سيدنا الاستاذ السيد محمد الاصفهاني «جزاهما اللّه عن الاسلام و اهله افضل الجزاء» و هو ان يتعلق الامر او لا بالضد الذي يكون اهم في نظر الآمر مطلقا من غير التقييد بشي‏ء، ثم يتعلق امر آخر بضده متفرعا على عصيان ذلك الامر الاول. (درر الفوائد، صفحه ۱۴۰)

قبل آغاز بحث ترتب این مساله لازم است که حتی مرحوم آخوند هم که منکر معقولیت ترتب است قبول دارد که اگر ترتب معقول باشد، در مقام اثبات مشکلی وجود ندارد و اطلاقات اوامر برای اثبات امر ترتبی کافی است.

مرحوم آخوند در توضیح ترتب گفته است که عده‌ای از علماء معتقدند امر به ضدین به صورت مطلق محال است اما امر به مهم مشروط به عصیان اهم اشکالی ندارد. و البته معلوم است که بحث ترتب به تزاحم اهم و مهم اختصاص ندارد بلکه حتی در تزاحم متساویین هم جاری است ولی آنجا ترتب از دو طرف است و ثمره آن در تعدد عقاب در صورت ترک هر دو است.

اصلی‌ترین نکته‌ای که باید در مساله ترتب در نظر داشت و دچار اشتباه نشد این است که ترتب یعنی زمان امتثال مهم منطبق بر زمان عصیان اهم است نه اینکه زمان امتثال مهم از زمان عصیان اهم متأخر است چرا که روشن است اجتماع ضدین به نحو ترتب در وجود مشکلی ندارد تا اصلا بحث ترتب برای حل آن باشد.

دو تصویر برای ترتب در کلام آخوند ذکر شده است:

اول: امر به مهم مشروط به عصیان اهم است به نحو شرط متأخر. یعنی کسی که در نهایت اهم را عصیان می‌کند در همان ظرف عصیان اهم به فعل مهم مأمور است.

دوم: امر به مهم مشروط به قصد عصیان اهم است به نحو شرط مقارن.

 

 

برچسب ها: ترتب

چاپ

 نقل مطالب فقط با ذکر منبع مجاز است