حکم نماز در مکان غصبی (ج۴۹-۱۵-۹-۱۴۰۲)

بحث در حکم نماز در ضیق وقت در حال خروج از مکان غصبی بنابر امتناع اجتماع امر و نهی و مبغوض بودن خروج است. مرحوم آخوند نماز را بر اساس غلبه ملاک امر و نفی مبغوضیت تصحیح کردند و اینکه خروج در صورتی مبغوض است که ملاک امر غالب نباشد و چون ملاک امر به نماز در ضیق وقت غالب است بنابراین نماز در حال خروج فقط امر دارد و مبغوض هم نیست.
مرحوم آقای صدر تلاش کردند نماز را حتی با وجود مبغوضیت تصحیح کنند به این بیان که ممکن است نماز در عین اینکه مبغوض است، شرعا واجب باشد و در این صورت تقرب به آن هم ممکن است. ایشان فرمودند تقرب به مبغوض در صورتی ممکن نیست که بدیل آن مباح باشد اما در جایی که بدیل مبغوض‌تر است، انجام عملی که مبغوضیت آن کمتر است به خاطر تقرب به خداوند کاملا معقول و متصور است. حتی ممکن است عملی که مبغوض‌تر است نفع مادی بیشتری برای مکلف داشته باشد و با این حال به خاطر خدا آن را ترک می‌کند و عملی که مبغوضیت کمتری دارد را انجام می‌دهد. پس مبغوضیت عمل نه مانع از تمشی قصد قربت است و نه مانع از تعلق وجوب به عمل مبغوض است و نه مبغوضیت مانع امکان تقرب به عمل است. در نتیجه می‌توان نماز در حال خروج را مبغوض دانست و با این حال آن را صحیح دانست. اشکال مرحوم آقای صدر در حقیقت این است که اگر چه ما به امتناع قائل باشیم و با وجود امر، نهی را منتفی بدانیم با این حال لازم نیست تعلق امر به نماز را مستلزم رفع مبغوضیت آن بدانیم بلکه می‌توان تصویر کرد نماز در عین اینکه مبغوض است واجب باشد و مکلف هم می‌تواند عمل مبغوض را به قصد قربت انجام بدهد. پس در حقیقت هر جا امر دائر بین ارتکاب قبیح و اقبح باشد، می‌توان قبیح را به قصد قربت انجام داد.
تفاوت کلام ایشان با کلام صاحب فصول هم روشن است. صاحب فصول خروج را مأمور به می‌دانست در عین اینکه آن را معصیت هم می‌دانست اما تصریح داشت که نهی ساقط شده است و لذا خروج در حال خروج مبغوض نیست اما معصیت نهی سابق است و مکلف مستحق عقوبت بر آن است اما از نظر مرحوم آقای صدر عمل در عین اینکه مبغوض است مقرب است و قصد قربت به آن امکان دارد.
به نظر می‌رسد این کلام مرحوم آقای صدر صحیح نیست. در این موارد قصد قربت به فعل قبیح نیست بلکه قصد قربت به ترک اقبح است و فعل قبیح مقدمه ترک اقبح هم نیست همان طور که در بحث ضدّ اثبات شده است. بله ترک اقبح ملازم با فعل قبیح است اما متلازمین لازم نیست حکم واحد داشته باشند.
خروج از مکان غصبی می‌تواند بدون نماز باشد که قبح بیشتری دارد و می‌تواند با نماز باشد که قبح کمتری دارد و این کمتر بودن قبح موجب نمی‌شود که بتوان با فعل قبیح تقرب جست، بلکه مکلف از این جهت که می‌خواهد اقبح را ترک کند، قبیح را انجام می‌دهد. مکلف در ترک اقبح می‌تواند قصد قربت کند اما قصد قربت به فعل قبیح از چه جهت است؟ اگر از جهت مقرب بودن فعل قبیح باشد که روشن است مقرب نیست و اگر از جهت مقدمیت برای ترک اقبح است که فرضا مقرب است، در بحث ضدّ‌ اثبات شده است که انجام یک ضدّ مقدمه ترک ضدّ دیگر نیست. پس حتی با این بیان هم نمی‌توان قصد قربت به نماز را تصحیح کرد.
خود مرحوم آخوند در مساله خروج گفتند با اینکه مبغوض است با این حال عقل به لزوم آن حکم می‌کند. پس عقل به لزوم خروج حکم می‌کند اما نه از این جهت که مطلوب است بلکه از این جهت که دفع مفسده بیشتر و ارتکاب اقل محذورین است.
پس در محل بحث ما هم آنچه مقرب است ترک اقبح است نه فعل قبیح و فعل قبیح نه خودش مطلوب است و نه مقدمه مطلوب است و لذا نمی‌توان با آن قصد قربت کرد. نتیجه اینکه از نظر ما بیان مرحوم آقای صدر ناتمام است و نمی‌تواند نماز در حال خروج از مکان غصبی را تصحیح کند و اشکال مرحوم اصفهانی هم به همین است که اضطرار به سوء اختیار اگر چه موجب سقوط نهی باشد اما بر فرض که موجب رفع مبغوضیت نباشد امکان قصد قربت وجود نخواهد داشت و اضطرار به سوء اختیار نمی‌تواند امر غیر ممکن را ممکن کند و لذا اگر خروج مبغوض باشد و شخص مضطر به خروج هم باشد باعث می‌شود که شخص به سوء اختیار مضطر به عصیان و ترک نماز باشد.
محقق اصفهانی برای تصحیح نماز در این فرض سه بیان مطرح کرده است که دو بیان آن را ردّ کرده است و یک بیان را برای تصحیح کلام آخوند پذیرفته است به این بیان که:
حرکت خروجی مبغوض است و اضطرار به خروج هم موجب نمی‌شود مبغوض نباشد چون اضطرار به سوء اختیار است اما نماز متحد با خروج نیست. عدم اتحاد اقوال موجود در نماز با غصب روشن است چون اقوال از مقوله کیف مسموع هستند که هیچ ارتباطی با غصب ندارند مگر اینکه کسی بگوید خرق هوا به خاطر کلام، تصرف در هوای دیگری است ولی روشن است که خرق هوا حرام نیست و لذا اگر کسی در خارج از مکان ملک دیگری بایستد و حرف بزند در حالی که صدای او داخل آن مکان به گوش برسد (که اثر خرق هوا ست) کار حرامی نکرده است.
حرکات نماز مثل هوی به رکوع و سجده که از مقوله حرکت هستند اگر چه تصرف و غصب هستند اما جزو نماز نیستند بلکه مقدمه اجزای نماز هستند.
اما خود رکوع و سجده که از مقوله وضع هستند هم از اعراض قائم به جسم هستند و با تصرف در ملک دیگری اتحاد ندارند. بله این اعراض نوعی اضافه به آن فضای خاص دارند اما حیث اضافه آنها به آن مکان خاص جزء نماز نیست بلکه همان حالت خاص از حیث قیام آنها به جسم مکلف جزو نماز است. مکلف با رکوع و سجده در بدن خودش تصرف می‌کند نه در مکان. توجه کنید که از نظر ایشان رکوع همان خم بودن است نه خم شدن و لذا آن را همان هیئت حاصله از آن حرکت می‌داند.
در نتیجه نماز هیچ اتحادی با غصب ندارد. سپس به این مساله اشاره کرده‌اند که فقهاء از اجزای نماز به افعال نماز تعبیر می‌کنند و این نشان می‌دهد که نماز از مقوله فعل است و فعل هم غصب است و آن را این طور تفسیر کرده‌اند که منظور آنها فعل عرفی است نه فعل فلسفی که یکی از مقولات است. رکوع و سجده فعل فلسفی نیستند چون فعل در فلسفه همان حالت تأثیر تجددی است در مقابل مقوله انفعال که همان حالت تأثر تجددی است. افعال عرفی نماز مثل رکوع و سجود از مقوله وضع فلسفی هستند نه از مقوله فعل.
نتیجه اینکه با فرض مبغوض بودن خروج که مبنای آخوند است (از نظر مرحوم اصفهانی و گرنه ما گفتیم مرحوم آخوند در این مورد خروج را مبغوض نمی‌داند)، تصحیح نماز فقط با این بیان امکان دارد که نماز را متحد با غصب ندانیم و گرنه امکان ندارد ما به امتناع اجتماع امر و نهی قائل باشیم و نماز و غصب را هم متحد بدانیم و خروج را هم مبغوض بدانیم و با این حال نماز را صحیح بدانیم. بعد فرموده‌اند بر همین اساس نماز حتی در غیر حال خروج و در حال مکث در مکان غصبی هم صحیح است چون با غصب اتحاد ندارد.
اما بعد فرموده‌اند ولی تحقیق این است که نماز در برخی از افعالش با غصب اتحاد دارد چون ایستادن و قیام جزو نماز است و قیام یعنی استقرار بر روی زمین نه آن هیئت صاف بودن قامت. ایستاده یعنی کسی که روی زمین ایستاده است و نشسته یعنی کسی که روی زمین نشسته است و لذا کسی که قامتش در هوا صاف باشد ایستاده نیست. مثلا کسی با طناب از سقف آویزان باشد، واقف و ایستاده نیست. همچنین در حقیقت سجده حداقل مماس بودن پیشانی با زمین وجود دارد که این از مقوله اضافه است و با غصب متحد است.

برچسب ها: اجتماع امر و نهی, ثمره مساله اجتماع امر و نهی, نماز در مکان غصبی, نماز در حال خروج از مکان غصبی, تقرب به مبغوض

چاپ

 نقل مطالب فقط با ذکر منبع مجاز است