جلسه یازدهم ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۹
روایات بطن قرآن
گفتیم تأویل قرآن شامل دلالات لفظی بر اساس مناسبات حکم و موضوع و الغای خصوصیت عرفی و ... نیز هست و به همین مناسبت به برخی روایات که ائمه علیهم السلام بر اساس همین نکات به آیات قرآن استناد کردهاند اشاره کردیم و در این جلسه به برخی دیگر اشاره خواهیم کرد.
توجه به این نکته لازم است که به نظر میرسد استناد ائمه علیهم السلام به آیات قرآن بر اساس مناسبات حکم و موضوع یا الغای خصوصیت عرفی و ... مسالهای شایع و پرتکرار بوده است که شاید کمتر مبنایی به این وسعت در روایات به چشم بیاید و یکی از صغریات آن قاعده اشتراک در تبعات و آثار افعال و هم چنین قاعده اشتراک در تکالیف و وظایف است.
روایت دیگر:
عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ الْمُرْتَضَى فِي رِسَالَةِ الْمُحْكَمِ وَ الْمُتَشَابِهِ نَقْلًا مِنْ تَفْسِيرِ النُّعْمَانِيِّ بِإِسْنَادِهِ الْآتِي عَنْ عَلِيٍّ ع فِي حَدِيثٍ قَالَ: وَ أَمَّا مَا لَفْظُهُ خُصُوصٌ وَ مَعْنَاهُ عُمُومٌ فَقَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَ مِنْ أَجْلِ ذلِكَ كَتَبْنا عَلى بَنِي إِسْرائِيلَ- أَنَّهُ مَنْ قَتَلَ نَفْساً بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسادٍ فِي الْأَرْضِ فَكَأَنَّما قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعاً وَ مَنْ أَحْياها فَكَأَنَّما أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعاً- فَنَزَلَ لَفْظُ الْآيَةِ فِي بَنِي إِسْرَائِيلَ خُصُوصاً وَ هُوَ جَارٍ عَلَى جَمِيعِ الْخَلْقِ عَامّاً لِكُلِّ الْعِبَادِ مِنْ بَنِي إِسْرَائِيلَ وَ غَيْرِهِمْ مِنَ الْأُمَمِ وَ مِثْلُ هَذَا كَثِيرٌ. (وسائل الشیعة، جلد ۲۹، صفحه ۱۶)
در این روایت هم بیان شده است که اگر چه مفاد آیه خاص است اما عام است و شامل همه مکلفین است و این همان الغای خصوصیت است.
روایت دیگر:
عدة من اصحابنا عن احمد بن ابی عبدالله عَنِ الْجَامُورَانِيِّ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يُوسُف التَّمِيمِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ آبَائِهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص مَنْ تَرَكَ التَّزْوِيجَ مَخَافَةَ الْعَيْلَةِ فَقَدْ أَسَاءَ ظَنَّهُ بِاللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ- إِنْ يَكُونُوا فُقَراءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِه (الکافی، جلد ۵، صفحه ۳۳۰)
مورد آیه تزویج دیگران است و اینکه فرد از فقر نترسد اما اینکه فرد از ترس عائله مندی و فرزنددار شدن و ... ازدواج نکند از مناسبات مورد آیه است. مورد آیه شریفه فقر محقق در هنگام ازدواج است و اینکه کسی که بالفعل فقیر است از ازدواج نترسد و فقر فعلی او مانع ازدواجش نباشد، اما آنچه پیامبر صلی الله علیه و آله برای آن به آیه استشهاد کردهاند فقر آینده است که فرد میترسد به خاطر ازدواج و عائلهمند شدن فقیر شود و تمسک به این آیه شاید نوعی تمسک به فحوی باشد و البته شاید مورد روایت از قبیل تمسک به اطلاق آیه باشد و ترک ازدواج به خاطر فقر در آینده مشمول اطلاق آیه شریفه باشد.
روایت دیگر:
عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنِ الْجَامُورَانِيِّ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ عَمْرِو بْنِ جُبَيْرٍ الْعَرزَمِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: جَاءَتِ امْرَأَةٌ إِلَى النَّبِيِّ ص فَسَأَلَتْهُ عَنْ حَقِ الزَّوْجِ عَلَى الْمَرْأَةِ فَخَبَّرَهَا ثُمَّ قَالَتْ فَمَا حَقُّهَا عَلَيْهِ قَالَ يَكْسُوهَا مِنَ الْعُرْيِ وَ يُطْعِمُهَا مِنَ الْجُوعِ وَ إِنْ أَذْنَبَتْ غَفَرَ لَهَا فَقَالَتْ فَلَيْسَ لَهَا عَلَيْهِ شَيْءٌ غَيْرُ هَذَا قَالَ لَا قَالَتْ لَا وَ اللَّهِ لَا تَزَوَّجْتُ أَبَداً ثُمَّ وَلَّتْ فَقَالَ النَّبِيُّ ص ارْجِعِي فَرَجَعَتْ فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ وَ أَنْ يَسْتَعْفِفْنَ خَيْرٌ لَهُن (الکافی، جلد ۵، صفحه ۵۱۱)
مورد آیه شریفه 60 سوره نور امر به تعفف به قواعد زنان است یعنی زنانی که سن ازدواج آنها گذشته است و اینکه این زنان هم خود را بپوشانند و عفت را رعایت کنند در حالی که پیامبر صلی الله علیه و آله برای ترغیب زنی که جزو قواعد نبوده است به ازدواج به این آیه شریفه استدلال کردهاند و این استناد بر الغای خصوصیت از آیه شریفه مبتنی است و اینکه آنچه مهم است همان تعفف و رعایت کردن عفت است حال گاهی رعایت عفت به تستر و پوشاندن است و گاهی به ازدواج کردن است.
روایت دیگر:
عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ بْنِ بَزِيعٍ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ مِهْزَمٍ عَنْ إِبْرَاهِيمَ الْكَرْخِيِّ عَنْ ثِقَةٍ حَدَّثَهُ مِنْ أَصْحَابِنَا قَالَ: تَزَوَّجْت بِالْمَدِينَةِ فَقَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع كَيْفَ رَأَيْتَ قُلْتُ مَا رَأَى رَجُلٌ مِنْ خَيْرٍ فِي امْرَأَةٍ إِلَّا وَ قَدْ رَأَيْتُهُ فِيهَا وَ لَكِنْ خَانَتْنِي فَقَالَ وَ مَا هُوَ قُلْتُ وَلَدَتْ جَارِيَةً قَالَ لَعَلَّكَ كَرِهْتَهَا إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ- آباؤُكُمْ وَ أَبْناؤُكُمْ لا تَدْرُونَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ لَكُمْ نَفْعا (الکافی، جلد ۶، صفحه ۴)
امام علیه السلام به آیه شریفهای که در مورد جهل انسان به نافعتر بودن پدران یا پسران است برای فرزند دختر تمسک کردهاند و اینکه آیه شریفه میفرمایند شما نمیدانید کدام یک از پدر و مادران یا فرزندانتان بیشتر به حال شما نافعند.
مرحوم علامه مجلسی روایت را این طور معنا کردهاند: «أي كما أن الآباء و الأبناء لا يدري مقدار نفعهم، و أن أيهم أنفع، كذلك الابن و البنت، و لعل ابنة تكون أنفع لوالديها من الابن، و لعل ابنا يكون أحسن لهما من البنت، فينبغي أن يرضيا بما يختار الله لهما، و يحتمل أن يكون عليه السلام حمل ذكر الآباء و الأبناء في الآية على المثال فيشمل جميع الأولاد و الأقارب.» (مرآة العقول، جلد ۲۱، صفحه ۱۱)
مورد اولی که در کلام ایشان ذکر شده است نوعی تنظیر است و مورد دوم همین الغای خصوصیت است و اینکه پسر خصوصیتی ندارد بلکه همه فرزندان منظور است.
7- حَدَّثَنَا الْحَاكِمُ أَبُو عَلِيٍّ الْحُسَيْنُ بْنُ أَحْمَدَ الْبَيْهَقِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى الصَّوْلِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى بْنِ أَبِي عَبَّادٍ قَالَ حَدَّثَنِي عَمِّي قَالَ: سَمِعْتُ الرِّضَا ع يَوْماً يُنْشِدُ وَ قَلِيلًا مَا كَانَ يُنْشِدُ شِعْراً
كُلُّنَا نَأْمُلُ مَدّاً فِي الْأَجَلِ
وَ الْمَنَايَا هُنَّ آفَاتُ الْأَمَلِ
لَا تَغُرَّنَّكَ أَبَاطِيلُ الْمُنَى
وَ الْزَمِ الْقَصْدَ وَ دَعْ عَنْكَ الْعِلَل
إِنَّمَا الدُّنْيَا كَظِلٍّ زَائِلٍ
حَلَّ فِيهِ رَاكِبٌ ثُمَّ رَحَل
فَقُلْتُ لِمَنْ هَذَا أَعَزَّ اللَّهُ الْأَمِيرَ فَقَالَ لِعِرَاقِيٍ لَكُمْ قُلْتُ أَنْشَدَنِيهِ أَبُو الْعَتَاهِيَةِ لِنَفْسِهِ فَقَالَ هَاتِ اسْمَهُ وَ دَعْ عَنْكَ هَذَا إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى يَقُولُ وَ لا تَنابَزُوا بِالْأَلْقاب وَ لَعَلَّ الرَّجُلَ يَكْرَهُ هَذَا. (عیون اخبار الرضا علیه السلام، جلد ۲، صفحه ۱۷۸)
مورد آیه شریفه در مورد تنابز است که فعل طرفینی است اما امام علیه السلام برای فعل یک نفر به این آیه شریفه استدلال کردهاند نظیر آنچه در آیه شریفه نهی از تعاون بر اثم آمده است که برخی برای حرمت اعانه هم به آن تمسک کردهاند.
مورد دیگر روایات متعددی است که در آنها بیان شده است که مراد از از اهل ذکر در آیه شریفه «فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لا تَعْلَمُون» (النحل ۴۳، الانبیاء ۷) ائمه علیهم السلام هستند. در حالی که آنچه مورد این دو آیه شریفه است سوال از علمای اهل کتاب در مورد انسان بودن پیامبران قبلی است اما ائمه علیهم السلام به این آیه شریفه برای لزوم سوال در موارد دیگر از خودشان علیه السلام استدلال کردهاند علاوه که مخاطب در آیه شریفه معاصرین نزول آیه هستند و امام علیه السلام از آن الغای خصوصیت کردهاند همان طور که از علمای اهل کتاب الغای خصوصیت کردهاند و اینکه از این جهت به سوال از آنها امر شده است که آنها جواب سوال را میدانستهاند و گرنه عالم اهل کتاب بودن خصوصیت ندارد و از مورد سوال هم الغای خصوصیت کردهاند.
ما به برخی از این روایات اشاره میکنیم:
مُحَمَّدٌ عَنْ أَحْمَدَ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنِ ابْنِ بُكَيْرٍ عَنْ حَمْزَةَ بْنِ الطَّيَّارِ أَنَّهُ عَرَضَ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع بَعْضَ خُطَبِ أَبِيهِ حَتَّى إِذَا بَلَغَ مَوْضِعاً مِنْهَا قَالَ لَهُ كُفَّ وَ اسْكُتْ ثُمَّ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع لَا يَسَعُكُمْ فِيمَا يَنْزِلُ بِكُمْ مِمَّا لَا تَعْلَمُونَ إِلَّا الْكَفُ عَنْهُ وَ التَّثَبُّتُ وَ الرَّدُّ إِلَى أَئِمَّةِ الْهُدَى حَتَّى يَحْمِلُوكُمْ فِيهِ عَلَى الْقَصْدِ وَ يَجْلُوا عَنْكُمْ فِيهِ الْعَمَى وَ يُعَرِّفُوكُمْ فِيهِ الْحَقَّ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لا تَعْلَمُون (الکافی، جلد ۱، صفحه ۵۰)
امام علیه السلام خودشان را مورد اشاره آیه قرار دادهاند و اینکه باید از ایشان سوال کرد.
اما اینکه در برخی روایات گفته شده است:
مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ بَابَوَيْهِ فِي الْأَمَالِي وَ عُيُونِ الْأَخْبَارِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ شَاذَوَيْهِ وَ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ مَسْرُورٍ جَمِيعاً عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَعْفَرٍ الْحِمْيَرِيِّ عَنْ أَبِيهِ عَنِ الرَّيَّانِ بْنِ الصَّلْتِ عَنِ الرِّضَا ع فِي حَدِيثٍ أَنَّهُ قَالَ لِلْعُلَمَاءِ فِي مَجْلِسِ الْمَأْمُونِ- أَخْبِرُونِي عَنْ هَذِهِ الْآيَةِ ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتابَ الَّذِين اصْطَفَيْنا مِنْ عِبادِنا- فَقَالَتِ الْعُلَمَاءُ أَرَادَ اللَّهُ بِذَلِكَ الْأُمَّةَ كُلَّهَا فَقَالَ الرِّضَا ع بَلْ أَرَادَ اللَّهُ الْعِتْرَةَ الطَّاهِرَةَ- إِلَى أَنْ قَالَ الرِّضَا ع وَ نَحْنُ أَهْلُ الذِّكْرِ الَّذِينَ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَ فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ- فَقَالَتِ الْعُلَمَاءُ إِنَّمَا عَنَى بِذَلِكَ الْيَهُودَ وَ النَّصَارَى- فَقَالَ أَبُو الْحَسَنِ ع سُبْحَانَ اللَّهِ وَ يَجُوزُ ذَلِكَ إِذَنْ يَدْعُونَا إِلَى دِينِهِمْ وَ يَقُولُونَ إِنَّهُ أَفْضَلُ مِنْ دِينِ الْإِسْلَامِ فَقَالَ الْمَأْمُونُ- فَهَلْ عِنْدَكَ فِي ذَلِكَ شَرْحٌ بِخِلَافِ مَا قَالُوا يَا أَبَا الْحَسَنِ- قَالَ نَعَمْ الذِّكْرُ رَسُولُ اللَّهِ ص وَ نَحْنُ أَهْلُهُ وَ ذَلِكَ بَيِّنٌ فِي كِتَابِ اللَّهِ- حَيْثُ يَقُولُ فِي سُورَةِ الطَّلَاقِ فَاتَّقُوا اللَّهَ يا أُولِي الْأَلْبابِ الَّذِينَ آمَنُوا قَدْ أَنْزَلَ اللَّهُ إِلَيْكُمْ ذِكْراً رَسُولًا يَتْلُوا عَلَيْكُمْ آياتِ اللَّهِ مُبَيِّناتٍ- فَالذِّكْرُ رَسُولُ اللَّهِ ص وَ نَحْنُ أَهْلُهُ. (وسائل الشیعة، جلد ۲۷، صفحه ۷۲)
اینکه امام علیه السلام در این روایت فرمودهاند منظور از آیه شریفه علمای اهل کتاب نیست درصدد نفی مرجعیت مطلق علمای اهل کتاب در همه سوالات هستند و اینکه مفاد آیه شریفه این نیست که از علمای اهل کتاب هر چیزی را بپرسید بلکه فقط سوال از آنها در مورد خصوص همان مطلب مراد از آیه است چرا که قطعا مورد آیه شریفه سوال از اهل کتاب و یهود و نصاری بوده است.